بزرگترین وبلاگ معصومین

دانلود سخنرانی استاد رائفی پور
| ادامه مطلب...

سلام در این پست سخنرانی های استاد رائفی پور قرار میگیرد

جهت دانلود بیشتر سخنرانی به ادامه مطلب بروید...


 

 

http://up.20script.ir/file/1431038247951.gif

:: موضوعات مرتبط: سخنرانی، ،
:: برچسب‌ها: رائفی پور, سخنرانی,
نویسنده : یارگمنام مهدی
تاریخ : جمعه 20 / 1 / 1393
زمان :
چرا در قرآن نیامده؟


 

ائمه

چرا نام ائمه ی معصومین (علیهم السلام) به طور صریح در قرآن نیامده است؟

باید توجه داشت که هرچند نام ائمه ی اطهار (علیهم السلام) در قرآن به طور صریح نیامده است، لکن در کلام پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) به طور صریح نام ائمه ی معصومین (علیهم السلام) و مخصوصاً على بن ابى طالب (علیه السلام) ذکر شده است که مصداق روشن آن حدیث غدیر است که به منزله‏ى اعلام رسمى خلافت امیرالمۆمنین على (علیه السلام) مى‏باشد. حدیث غدیر از جهت سند متواتر و از جهت دلالت شواهد روشنى بر امامت حضرت على (علیه السلام) دارد.

از این گذشته در خود قرآن هم آیاتى در شأن حضرت على (علیه السلام) نازل شده که مهم ترین آنها آیه ی 55 سوره‏ى مائده است که مى‏فرماید: "ولى شما خدا و رسول و آن مۆمنانى که نماز به پا مى‏دارند و در حال رکوع زکات مى‏دهند، است". و در کتب تفسیر و تاریخ و روایى شیعه و سنى آمده است که این آیه پس از انفاق حضرت على (علیه السلام) انگشترش را در حال نماز و در رکوع نازل شده است و مصداق خارجى آن جز على بن ابى طالب (علیه السلام) نیست، پس هر چند به طور صریح نام حضرت على (علیه السلام) در قرآن نیامده است، اما اشارات واضحى به آن حضرت شده است.

اما این که چرا به طور صریح نام ایشان برده نشده است، لااقل دو جواب مى‏تواند داشته باشد.

اوّلا: بناى قرآن براین است که مسائل را به صورت کلى، و به شکل اصل و قاعده بیان کند، نه این که جزئیات و ریز مسایل را تشریح نماید. چنان که در موارد بسیارى روش قرآن این چنین بوده است.

از این رو امام صادق (علیه السلام) هنگامى که از ایشان سۆال مى‏شود: چرا نام امامان (علیهم السلام) در قرآن نیامده مى‏فرماید: همچنان که خدا نماز و زکات و حج را به شکل اصل و قانون کلى نازل فرمود و جزئیات آن را تشریح نکرد، بلکه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) خود نحوه ی انجام و احکام جزئى آنها را بیان فرمود، در مورد ولایت هم  پیامبر ، خود به خلافت حضرت على (علیه السلام) و اهل بیتش تصریح نمود، بدون این که در قرآن نیازى به ذکر نام تک تک ائمه (علیهم السلام) باشد.

ثانیا: در مثل چنین مسأله‏اى، که احتمال مخالفت زیاد است، مصلحت در آن است که قرآن به صورت غیر صریح و با اشاره و کنایه مطلب را بیان نماید؛ زیرا احتمال دارد که دامنه ی مخالفت با مسأله ی امامت ائمه (علیهم السلام)، به مخالفت با قرآن و اصل دین کشیده شود، که مسلما این به صلاح مسلمانان نخواهد بود؛ یعنى چه بسا مخالفین با ولایت حضرت على (علیه السلام) به جهت مخالفت با آن حضرت -  اگر آیه‏اى به طور صریح ولایت آن حضرت را بیان مى‏فرمود -  آن آیه را تحریف یا تبدیل یا حذف نمایند، و آن گاه ارزش اسلام به عنوان دین خاتم و قرآن به منزله ی یک کتاب آسمانى جاودان، هتک مى‏گردید.

همچنان که خدا نماز و زکات و حج را به شکل اصل و قانون کلى نازل فرمود و جزئیات آن را تشریح نکرد، بلکه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) خود نحوه ی انجام و احکام جزئى آنها را بیان فرمود، در مورد ولایت هم پیامبر، خود به خلافت حضرت على (علیه السلام) و اهل بیتش تصریح نمود

افزون بر این باید توجه داشت اگر خداوند در قرآن مى‏فرماید: "ما قرآن را نازل کردیم و خود حافظ آن هستیم" یکى از راه‏هاى حفظ قرآن به این است که انگیزه‏هاى مخالفت و تحریف را به صورت طبیعى از میان بردارد. لذا در قرآن اوّلاً به ولایت ایشان به طور صریح و با ذکر نام پرداخته نشده است، ثانیا: آیات مربوط به ولایت حضرت على (علیه السلام) و نیز آیه ی تبلیغ که مربوط به ابلاغ رسمى ولایت حضرت على (علیه السلام) است و نیز آیه ی تطهیر که راجع به عصمت اهل بیت(علیهم السلام) است، در لابلاى آیاتى که در ظاهر هیچ ارتباطى با بحث مورد نظر ندارند، گنجانده شده است، تا حتى المقدور انگیزه‏هاى تحریف و تبدیل فروکش نماید و قرآن در طول تاریخ از هر گونه تعرض مصون و محفوظ باشد.

فرآوری: آمنه اسفندیاری  

بخش اعتقادات شیعه تبیان

http://up.20script.ir/file/1431038247951.gif

:: موضوعات مرتبط: معصومین، ،
نویسنده : یارگمنام مهدی
تاریخ : چهار شنبه 10 / 1 / 1393
زمان :
علت استغفار امامان معصوم


 

دعا و مناجات و استغفار

پرسش

در نهج البلاغه آمده است که علی با پروردگارش مناجات می کرد و این دعا را می خواند: «اللهم اغفر لی ما أنت أعلم به منی، فإن عدت فعد علیّ بالمغفرة، اللهم اغفرلی ما وأیت من نفسی و لم تجد له وفاء عندی، اللهم اغفر لی ما تقربت به إلیک بلسانی ثم ألفه قلبی، اللهم اغفر لی رمزات الألحاظ و سقطات الألفا1 و سهوات الجنان و هفوات اللسان».

«بار خدایا آنچه در مورد من که تو بدان از من آگاهتری را بیامرز، اگر باز مرتکب گناه شدم باز مرا بیامرز، بارخدایا وعده هایی که با خودم کرده ام و به آن وفا نکرده ام مرا بیامرز، بار خدایا اگر با زبان خود به تو خودم را نزدیک کرده ام و دلم با آن مخالفت نموده مرا ببخش، بارخدایا نگاه ها و سخنان بیهوده و اشتباهات مرا ببخش».

او دعا می کند که خداوند گناهانش از قبیل فراموشی و خطا و غیره را ببخشد، و این با عصمتی که شما ادعا می کنید منافات دارد! پس اگر امام علی (علیه السلام) معصوم است پس استغفار او در مناجات ها چه معنی دارد؟

پاسخ:

یکی از صفات پیامبران و ائمه (علیهم السلام) و شخص امام علی(علیه السلام)، «عصمت» است. عصمت ملکه ای علمی و عملی است که انسان را از جهل، خطا، سهو، نسیان و مغالطه در اندیشه و تفکر نگه می دارد؛ بنابراین، معصوم، هم در بخش علم، از فهم ناصحیح به دور است و هم در بخش عمل، محفوظ از کار ناروا است. [1] به همین دلیل است که این حضرات لیاقت و شایستگی مقام والای امامت را داشتند و به این مقام منصوب شدند.

ائمه طاهرین (علیه السلام) عصاره نظام آفرینش و مظهر هدایت خدایند؛ نه تنها کار، گفتار و سکوت آنان هدایت است که میزان هدایتند و با این میزان، ضلالت و گمراهی و ایمان و کفر مشخص می شود. از این رو، سخن و سیره ایشان برای هرکسی و هر سالک به سوی خدا، حجت و دلیل است؛ زیرا آنان معصوم اند و در سیره معصوم(علیه السلام) هیچ گونه شائبه گمراهی و گناه نیست و این مطلبی است که با ادله نقلی و عقلی در جای خودش ثابت شده است. [2]

«پیامبران و امامان – که سلام خدا بر آنان باد- همواره در یاد خدا به سر می بردند و در بالاترین مراتب قرب الاهی ره می سپردند و پیوسته در این اندیشه بودند که مبادا لحظه ای از یاد او غافل گردند. پس هرگاه اندکی از این مرتبه بالا پائین تر می آمدند و از سر نیاز به اموری همچون خوردن و آشامیدن، حلّ و فصل مسائل اجتماعی روی می آوردند، این را گناهی بزرگ برای خویش می شمردند. استغفار و توبه آنان نیز از چنین اعمالی بوده است»

اما این که در دعاهای رسیده از اهل بیت (علیهم السلام) می بینیم که آنها از خداوند طلب آمرزش می کنند و یا خود را گناهکار می دانند؛ مثلاً امیرالمۆمنین (علیهم السلام) در مناجاتش می فرماید: «پروردگارا در آن حالی که غفلت مرا گرفته است ای کاش می دانستم حالم چگونه است؟ آیا از من رویگردانی یا به من نظر داری؟»؛ نه بواسطه این است که معصوم گناه می کند، بلکه باید گفت غفلت دارای مراتبی است، آن مرتبه ای که مربوط به معصوم است، ما عاجز از ادراک آن هستیم زیرا وقتی که امام معصوم سرگرم خوراک خوردن یا سخن گفتن با این و آن است، با آن توجه تامّی که در نماز دارد، یکسان نیست و این کمبود را برای خود، غفلت و ذنب می شمارد و از آن طلب آمرزش می نماید. و این به خاطر عظمت مقام و دوام عبودیت و ادب تام آنان است که در برخی از حالات که لازمه مقام بشری است میسّر نمی شده .

لذا این حالت های بشری را برای خود گناه می شمرده اند. و گرنه آنان از هر گناه کبیره و صغیره و مکروه معصومند. [3] معصومین (علیهم السلام) گرچه همواره با ابلیس  و دیگر شیاطین درگیر و در چالش های اخلاقی و معنوی بودند اما به توفیق الاهی هیچ گاه نلغزیدند چنان که قرآن مجید در باره پیامبر می فرماید: «و چیزی نمانده بود که تو را از آن چه به سوی تو وحی کردیم گمراه کنند تا غیر از آن را بر ما ببندی و در آن صورت تو را به دوستی خود بگیرند و اگر تو را استوار نمی داشتیم قطعاً نزدیک بود کمی به سوی آنان متمایل شوی». [4]

گفت غفلت دارای مراتبی است، آن مرتبه ای که مربوط به معصوم است، ما عاجز از ادراک آن هستیم زیرا وقتی که امام معصوم سرگرم خوراک خوردن یا سخن گفتن با این و آن است، با آن توجه تامّی که در نماز دارد، یکسان نیست و این کمبود را برای خود، غفلت و ذنب می شمارد و از آن طلب آمرزش می نماید

بنا بر این گناهی که معصومان (علیهم السلام) راه گریزی از آن ندارند و برای جبران آن ناله سر می دهند، آلودگی به محرّمات الاهی نیست؛ بلکه از آن جهت که هر که در درگاه الاهی مقرب تر است،خداوند معیار سنجش اعمال او را دقیق تر قرار داده و او به خاطر عظمت مقام چیزی را گناه می شمارد که دیگران به سادگی از کنار آن می گذرند. [5] چنان که مرحوم اربلی فرموده است:

«پیامبران و امامان – که سلام خدا بر آنان باد- همواره در یاد خدا به سر می بردند و در بالاترین مراتب قرب الاهی ره می سپردند و پیوسته در این اندیشه بودند که مبادا لحظه ای از یاد او غافل گردند. پس هرگاه اندکی از این مرتبه بالا پائین تر می آمدند و از سر نیاز به اموری همچون خوردن و آشامیدن، حلّ و فصل مسائل اجتماعی روی می آوردند، این را گناهی بزرگ برای خویش می شمردند. استغفار و توبه آنان نیز از چنین اعمالی بوده است.» [6]

 

پی نوشت:

[1]   . جوادی آملی، عبد الله، علی (ع) مظهر اسمای الاهی، ص 107 و 108، مرکز نشر اسراء، چاپ دوم، 1385.

[2]     نک:   سۆال 258 (سایت: 2088).

[3]   . شهید دستغیب، سید عبدالحسین، 1000 سۆال، ص 19، انتشارات ناس.

[4]   . اسراء 73 و 74،   وَ إِن کَادُواْ لَیَفْتِنُونَکَ عَنِ الَّذِى أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ لِتَفْترَِىَ عَلَیْنَا غَیرَْهُ وَ إِذًا لاَّتخََّذُوکَ خَلِیلًا () لَوْ لَا أَن ثَبَّتْنَاکَ لَقَدْ کِدتَّ تَرْکَنُ إِلَیْهِمْ شَیًْا قَلِیلاً؛ تفسیر المیزان، ترجمه موسوی همدانی، محمد باقر، ج 13، ص 238، انتشارت اسلامی؛ اسراء، 73 و 74.

[5]   . تفسیر المیزان، ج 6، ص 366.با اندکی تصرف

[6]   . اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمه، ج 3، ص 45، چاپخانه علمیه قم.

http://up.20script.ir/file/1431038247951.gif

:: موضوعات مرتبط: معصومین، ،
نویسنده : یارگمنام مهدی
تاریخ : سه شنبه 10 / 1 / 1393
زمان :
حسابرسی قیامت روی همین زمین
| ادامه مطلب...

 

معاد

آنچه بین اندیشمندان دینی مشهور است، با توجه به ظاهر برخی از آیات و روایات، حسابرسی انسان‌‌ها در قیامت در همین دنیا بر پا می‌شود. اما زمینی که محاکمه و حسابرسی بر روی آن انجام می‌شود، مانند زمین امروزی که ما می‌بینیم و بر روی آن زندگی می‌کنیم نیست، بلکه این زمین تغییر کرده و تبدیل به زمین دیگری می‌شود. اما این تبدیل و تغییر چگونه است و زمین و آسمان دنیا چگونه تغییر می‌کند و به چه چیزی تبدیل می‌شود با توجه به اختلاف روایات، بین علما و مفسران نیز اختلاف دیدگاه وجود دارد. با دقت در آیاتى که پیرامون تبدیل آسمان‌ها و زمین بحث مى‏کند، این معنا فهمیده می‌شود که این مسئله در عظمت و بزرگی به گونه‌ای است که در تصور نمی‌گنجد، هر چه در آن باره فکر کنیم باز آنچه را که هست تصور نکرده‏ایم.

 

در این مقاله به دو سوال درباره قیامت به اجمال پاسخ می گوییم:

1ـ چگونه اعضای مادی در قیامت شعور پیدا می‌کنند؟

در مورد چگونگی قیامت، نظریه صحیح و مورد اتفاق همه‌ی علمای شیعه این است که معاد هم جسمانی است و هم روحانی. اما در مورد کیفیت جسم در آخرت مقداری اختلاف است. برخی از اندیشمندان بر این باورند که بدن محشور در قیامت عین همین بدن مادی است؛ اما عده‌ای دیگر معتقدند عین این بدن نیست، بلکه مثل آن است.

در هر صورت در پاسخ به این سۆال می‌توان گفت: بدن این دنیا نیز دارای درک و شعور است؛ چنان‌که همه‌ی موجودات حتی جمادات نیز شعور و درک دارند، ولی درجه شعور و ادراک آنها با انسان‌ها متفاوت است. به بیان دیگر، آثار و نشانه‌های شعور جمادات مانند آثار و نشانه‌های آگاهی و دانش انسان‌ها نیست که به راحتی قابل درک برای همه باشد. بنابراین، تفاوت درک و شعور بدن در قیامت با درک و شعور او در دنیا، یا به این است که مرتبه شعور بدن در قیامت بالاتر است؛ یعنی به گونه‌ای است که دیگران نیز متوجه آثار شعور آن می‌شوند. به بیان دیگر، آخرت صحنه بروز و ظهور شعور آگاهی بدن است. یا این‌که در قیامت قدرت شعور انسان‌ها بالا می‌رود و پرده از جلوی چشم انسان‌ها بر داشته می‌شود تا آثار ادراک بدن و نطق آن‌را درک کنند.

پروردگار متعال در این باره می‌فرماید: «یَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَیْرَ الْأَرْضِ وَ السَّماواتُ‏ وَ بَرَزُوا لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّار»؛ در آن روز که این زمین به زمین دیگر، و آسمان‌‌ها (به آسمان‌‌هاى دیگرى) مبدل مى‌‏شود، و آنان در پیشگاه خداوند واحد قهار

http://up.20script.ir/file/1431038247951.gif
نویسنده : یارگمنام مهدی
تاریخ : سه شنبه 10 / 1 / 1393
زمان :
نكته‌های خواندنی درباره حضرت زهرا(سلام الله علیها)
| ادامه مطلب...

 

 

حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)

سوره كوثر كه در شأن و منزلت حضرت زهرا(سلام الله علیها) نازل شده، داراى ویژگى ژرف و شگرفى است، به گونه‏اى كه تمام كلمات كلیدى آن؛ یعنى «أعطینا»، «كوثر»، «فصلّ»، «انحر»، «شانى‏ء» و «أبتر»، فقط یك بار در كل قرآن به كار رفته‏اند...


1. سوره كوثر كه در شأن و منزلت حضرت زهرا(سلام الله علیها) نازل شده، داراى ویژگى ژرف و شگرفى است، به گونه‏اى كه تمام كلمات كلیدى آن؛ یعنى «أعطینا»، «كوثر»، «فصلّ»، «انحر»، «شانى‏ء» و «أبتر»، فقط یك بار در كل قرآن به كار رفته‏اند.

2. در زبان عربى هنگامى كه گفته می شود: «قامَ لَها»، یعنى این مرد به احترام آن زن از جاى خود برخاست؛ ولى هنگامى كه گفته می شود: «قامَ اِلَیها»، یعنى این مرد به احترام آن زن از جاى خود برخاست و به جهت احترام ویژه‏اى كه براى آن زن قائل بود، چند قدمى نیز به طرف او حركت كرد. در بحار الانوار گفته شده است كه هرگاه حضرت زهرا(سلام الله علیها) نزد پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) می آمدند «قامَ اِلَیها»، (1) یعنى پیامبر(صلی الله علیه و آله) نه فقط به احترام حضرت زهرا(سلام الله علیها) از جاى خود برمی خاستند؛ بلكه به جهت احترام ویژه‏اى كه براى حضرت زهرا(سلام الله علیها) قایل بودند، چند قدمى نیز به طرف او حركت می كردند و سپس حضرت زهرا(سلام الله علیها) را در جاى خود می نشاندند.

3. گاهى حضرت امیرمۆمنان على(علیه السلام) براى تبیین سخنان خود به دیگران، به گفتار و رفتار حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) استناد و استشهاد می كردند. شاید این كار حضرت بدین سبب بوده است كه به مخاطبان خود بگویند: دختر رسول خدا(صلی الله علیه و آله) كه در دامان وحى پرورش یافته‏اند نیز این سخن را گفته و این كار را كرده‏اند.

4. هرگاه امام باقر(علیه السلام) دچار تب می شدند، از پارچه‏اى كه با آب سرد مرطوب شده بود استفاده می كردند و براى شفاى خویش به مادرشان حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) توسل می جستند و با صداى بلند می گفتند: «یا فاطمة بنت محمّد!».

به ادامه مطلب بروید...

http://up.20script.ir/file/1431038247951.gif

:: موضوعات مرتبط: حضرت فاطمه سلام الله علیه، ،
نویسنده : یارگمنام مهدی
تاریخ : دو شنبه 9 / 1 / 1393
زمان :
حضرت معصومه(علیهاالسلام) در کلام معصوم(علیه‌السلام)
| ادامه مطلب...

 

حضرت معصومه

سخن گفتن درباره شخصیت حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام که علمای بزرگ شیعی در برابر عظمت روحی ایشان سر تعظیم فرود آورده اند بسیار مشکل است. برای شناخت انسانهای بزرگ باید از کلام کسانی کمک گرفت که بر شخصیت وی احاطه کافی داشته باشند.


از آنجا که معصومین علیهم السلام دارای علم وسیع الهی هستند و نیز از جهت روحی و معنوی در بالاترین درجات، اینان از هر کسی بهتر می توانند درباره شخصیت های معنوی همچون فاطمه معصومه علیهماالسلام سخن بگویند؛

و اگر ایشان از کسی تعریف و تمجید نمایند نشان از شخصیت والای تعریف شونده دارد.

از جمله کسانی که چندین امام معصوم در حول شخصیت‌اش سخن گفته اند حضرت فاطمه معصومه دخت امام موسی بن جعفر علیهم السلام است. امام صادق، امام رضا و امام جواد علیهم السلام در مقام و منزلت ایشان کلمات قابل توجهی دارند. با کمی تأمل در این کلمات نورانی به خوبی می توان به شأن بالای حضرت معصومه علیهاالسلام پی برد.

 

از زبان مبارک صادق آل رسول

از امام صادق علیه السلام در خصوص حضرت معصومه چندین روایت نقل شده است که شاید به جرأت بتوان گفت از سوی این امام همام درباره غیر ایشان چنین تعابیری گفته نشده است.

الف. وجوب بهشت برای زیارت بانو: «ان لنا حرما و هو بلدة قم و ستدفن فیها إمرأة من اولادی تسمی فاطمة فمن زارها وجبت له الجنة». [1]

برای ما حرمی است و آن شهر قم است و به زودی دفن می شود در آن سرزمین زنی از اولاد من به نام فاطمه ، پس هر کس او را زیارت کند بهشت برای او واجب خواهد شد.

ب. شفاعت همه شیعیان: سید عالم شهید مرحوم قاضی نورالله شوشتری نقل فرموده است که حضرت امام جعفر صادق علیه السلام فرمودند: «آگاه باشید که برای خدا حرمی است و آن مکه است و برای رسول خدا صلی الله علیه و آله حرمی است و آن مدینه است. آگاه باشید که برای امیر المۆمنین علیه السلام حرمی است و آن کوفه است. آگاه باشید که حرم من و حرم فرزندان من بعد از من قم است. آگاه باشید که قم کوفه کوچکی است. آگاه باشید که برای بهشت،‌ هشت در است که سه تای آن به سوی قم مفتوح می باشد».

ایشان دارای مقامی است که شفاعت پیروان واقعی با آن که خود دارای منزلت اند به دست اوست. یعنی آنان نیز اگر جایی از قیامت دچار مشکل شدند حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام به کمک آنان خواهد آمد

بعد فرمود: «تقبض فیها امرأة من ولدی و اسمها فاطمة بنت موسی تدخل بشفاعتها شیعتی الجنة باجمعهم». در سرزمین قم زنی از فرزندان من که نام او فاطمه و دختر موسی بن جعفر است از دنیا خواهد رفت و شیعیان من همگی به برکت شفاعت او داخل بهشت خواهند گردید. [2]

دارا بودن مقام شفاعت نشان از داشتن وجاهت نزد خداوند است؛ زیرا خداوند در قرآن فرموده است شفاعت نمی کند مگر آنکه خدا از او راضی باشد؛ «وَ لا یَشْفَعُونَ‏ إِلاَّ لِمَنِ ارْتَضى‏ وَ هُمْ مِنْ خَشْیَتِهِ مُشْفِقُونَ » (28/انبیاء).

‌پس اگر کسی دارای مقام شفاعت باشد نشان از این دارد که خداوند از اعمال او در دنیا راضی است.

از طرفی منظور امام صادق علیه السلام از اینکه فرموده اند: «فاطمه معصومه تمامی شیعیان من را شفاعت می کند» چیست؟ به نظر می رسد معنایش این باشد که شفاعتی که قرار است خود حضرت آن را اعمال کنند به خاطر مقام ویژه ای که در این دختر می بینند به ایشان محول می کنند. و این چه مقام بالایی است که امام صادق علیه السلام مقام شفاعت خویش در قیامت را به حضرت معصومه علیهاالسلام تفویض کرده اند!

و اینکه تمامی شیعیان را شفاعت می کند نشان از وسعت روحی ایشان است. زیرا هر شفاعت کننده ای نیز به اندازه مقام خویش قادر است دیگران را شفاعت نماید و این وسعت شفاعت از سوی فاطمه معصومه علیهاالسلام نشان از وسعت مقام و منزلت ایشان نزد خداوند دارد.

حضرت معصومه

اگر کسی بگوید: «شاید منظور از شیعیان کسانی اند که در عمل پیرو واقعی امام صادق علیه السلام هستند نه هر کس که ادعای شیعه بودن دارد، که باید به او محب و دوستدار اهل بیت علیهم السلام گفت نه شیعه واقعی»؛ باز با این فرض نیز جلوه ای دیگر از مقام حضرت معصومه علیهاالسلام را نشان می دهد که ایشان دارای مقامی است که شفاعت پیروان واقعی با آن که خود دارای منزلت اند به دست اوست. یعنی آنان نیز اگر جایی از قیامت دچار مشکل شدند حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام به کمک آنان خواهد آمد.

از زبان عالم آل رسول

عن سعد بن سعد، عن ابی الحسن الرضا علیه السلام‏ قال:

« سألته عن زیارة فاطمة بنت موسى علیه السلام قال: من زارها فله الجنة » [3]

سعد از امام رضا علیه السلام روایت می کند که از حضرت درباره زیارت فاطمه دختر موسی بن جعفر علیهم السلام سۆال کردم؛ ایشان فرمودند: «هر کس او را زیارت کند بهشت برای اوست ».

حدث علی بن ابراهیم، عن ابیه، عن سعد، عن علی بن موسى الرضا علیهما السلام. قال: «یا سعد عندكم لنا قبر»؛ قلت: جعلت فداك، قبر فاطمة بنت موسى؟ قال: « نعم ! مَن زارَها عارفاً بحقِّها فله الجنة ». [4]

امام رضا علیه السلام خطاب به سعد فرمودند: ای سعد! در نزد شما از ما اهل بیت قبری است.

عرضه داشتم: فدای شما شوم! منظورتان قبر فاطمه دختر موسی است؟

جهت خواندن بیشتر به ادامه مطلب بروید...

http://up.20script.ir/file/1431038247951.gif
نویسنده : یارگمنام مهدی
تاریخ : دو شنبه 9 / 1 / 1393
زمان :
دستاویز وهابیان در توحید
| ادامه مطلب...

 

زیارت حرم امام رضا علیه السلام

در مقالات قبل(سرشاخه وهابیت و وهابیت؛ فرقه‎ای علیه شیعه و سنی) گفتیم که «وهابیت» جریانی فکری - سیاسی است که در قرن اخیر ظهور کرده و پیرو برخی اندیشه‌های افراطی سده‌های سوم و چهارم اسلامی می‎باشد؛ که به این جریان «سلفیه» نیز می‌گویند.

در این عصر «محمدبن عبدالوهاب» با طرح و تبلیغ برداشتی بی‌پایه‌ از مفهوم «توحید» و «شرک»، و بزرگنمایی باورهای خرافی موجود در عربستان، در میان مردم ساده، بی بضاعت و بدوی "نجد" نفوذ کرده، و پس از مهاجرت به "درعیه" و برخورداری از حمایت سیاسی و نظامی حاکم آن «محمد بن سعود»، دیدگاه‎های قابل انتقاد و نادرست خود را در سراسر عربستان منتشر کرد.

«محمد بن سعود» بزرگ آل سعود و جدّ پادشاهان کنونی در عربستان سعودی است، که توانست با حمایت خود از نفوذ مذهبی محمد بن عبد الوهاب و تبلیغات وی، از جهت سیاسی، در منطقه سیاسی نفوذ یابد.

همراهی نفوذ مذهبی و سیاسی این دو در "درعیه"، نقطه آغاز تاریخ خونین وهابیت به شمار می‌رود. زیرا محمد بن سعود با فتوای جاهلانه محمد بن عبد الوهاب که مسلمانان غیر وهابی را به نوعی مشرک و شایسته مرگ می‌پنداشت، مسلمانان و شیعیان بی‌گناه سرزمین‎های اطراف را مورد هجوم و تاراج قرار داد، و جنگ‎های خونین فراوانی را به برخی دولت‌های اسلامی تحمیل نمود. (1)

یکی از اشکال‎هایی که وهابی‎ها به مسلمانان وارد می‎کنند؛ زیارت کردن، بوسیدن و تبرک جستن و انواع احترام‎هایی است که مسلمانان به قبور انبیا، اولیا، صالحان و علما دارند. وهابی‎ها اینگونه احترام‎ها و اظهار علاقه و محبت را خلاف توحید و شرک می‎دانند.
 
جهت خواندن بیشتر به ادامه مطلب بروید...
http://up.20script.ir/file/1431038247951.gif

:: موضوعات مرتبط: وهابیت، ،
نویسنده : یارگمنام مهدی
تاریخ : دو شنبه 9 / 1 / 1393
زمان :
بنیانگذار اندیشه وهابیت
| ادامه مطلب...

 

وهابیت

مقدمه

علمای وهابی معتقدند که نشر اعتقادات ابن تیمیه در قرن هفتم هجری و جهت گیری جدیدی که وی در کلام اسلامی ارائه نمود ،اسلام را در مسیر توحید ناب قرار داد،چرا که معتقدند  مسلمانان بعد از دوره صحابه و تابعین به مرور مشرک شده و برخی از افراد، علی الخصوص ابن تیمیه راه درست توحید و مبارزه با شرک و بدعتها را پیش پای تمدن اسلامی گذارد!  لذا پیروان او در صدد برآمدند تا موقعیت او را در نفوس و اذهان بزرگ جلوه دهند و  او را در اختلاف مذاهب و کلام و فقه و تفسیر و حدیث متخصص معرفی  کنند،لذا به وی لقب شیخ الاسلام داده اند تا  وانمود کنند  که مانند آن در تاریخ اسلام دیده نشده !

این در حالیست که گذری اجمالی بر اوضاع واحوال جامعه اسلامی از قرن پنجم تا هفتم هجری گویای  شرایطی است که ظهور تفکرات ابن تیمیه نه تنها به بهبود شرایط به نفع مسلمین نیانجامید ،بلکه طرح افکار وی صفحه ای جدید از خیانت را رقم زد که خسارت های آن به امت اسلامی جبران ناپذیر است.اینک با مروری کوتاه در شرایط و اوضاع تاریخی  آن روز خدمت یا خیانت ابن تیمیه به جامعه اسلامی را بررسی می کنیم.

در طول سلطه مغولان،فرستادگان سلاطین دیگر همواره می کوشیدند با جلب نظر مغولان و همدستی با آنان،امت اسلامی را از هر سو تارو مار کنند ،افزون بر اینکه مادر هلاکو و سردار بزرگش در شامات مسیحی بوده و کینه زیادی را از مسلمانان به دل داشتند

ابن تیمیه ،و فراموشی سنتها درگرداب بدعت ها  :

پیشرفت اسلام در اروپا و شکست اندلس برای غرب صلیبی بسیار سخت و ناگوار بود،و آنان را به فکر اندیشه و انتقام واداشت. در سالهای پایانی قرن پنجم،پاپ رم با فرمان حمله به فلسطین صد هزار تن از نیروهای صلیبی را از اروپا گسیل داشت تا قدس را قتلگاه مسلمانان سازند و به دنبال آن جنگهای معروف صلیبی که حدود 200 سال (489-690 ق) به طول انجامید ملیونها کشته و زخمی بر جای گذاشت. در همان زمانی که مصر و شام درگیر جنگهای معروف صلیبی بودند،امت اسلامی با طوفانی مهیب تر و مخرب تر ،یعنی حمله مغولان مواجه گردید که آثار ارزشمند اسلامی را نابود یا غارت نمودند. پنجاه سال پس از آن (656ق) هلاکو نواده چنگیز،  پایتخت امت اسلامی (بغداد) را به خاک و خون کشید و طومار خلافت عباسی را در هم پیچید و سپس بر سر حلب و موصل همان بلایی را آورد که بر سر بغداد آورده بود.ابن اثیر مورخ مشهور اهل سنت می نویسد:«مصائب وارد شده بر مسلمین از سوی مغول آنچنان سهمگین است که مرا یارای نوشتن آنها نیست،و ای کاش مادر من را نمی زائید»1

در طول سلطه مغولان،فرستادگان سلاطین دیگر همواره می کوشیدند...

جهت خواندن بیشتر به ادامه مطلب بروید....

http://up.20script.ir/file/1431038247951.gif

:: موضوعات مرتبط: وهابیت، ،
نویسنده : یارگمنام مهدی
تاریخ : دو شنبه 9 / 1 / 1393
زمان :
تناقضات ابن تیمیه
| ادامه مطلب...

 

شیعه

در گفتار پیشین به این مهم پرداختیم که مساله توسل به عنوان یک سنت و یا یک اصل در دین اسلام، مورد توجه بسیاری از صحابه رسول خدا، خلفای راشدین، و پیشوایان مذاهب چهارگانه اهل سنت بوده و همگان خود را به اتیان این سنت برای تقرب و جلب رضایت خداوند متعال ملزم می دانستند.


این در حالیست که کتاب هایی که اخیراً از سوی مخالفان توسّل منتشر می شود، رسم توسّل به صالحان را، نوعی اختلاف میان سنّی و شیعه! قلمداد می کند، در حالی که اختلاف در مسأله ربطی به تسنّن و تشیّع ندارد، بلکه اختلافی است میان وهابی ها و پیروان ابن تیمیّه با دیگر فرق اسلامی (اعم از شیعه و سنّی). این امر، حاکی از این است که ریشه اختلاف، این دو نفرند و اگر از این دو نفر و پیروان آنها صرف نظر کنیم کلّیه فِرَقِ اسلامی در اصل توسّل (و دیگر مسایل که برخی از آنها گذشت و برخی دیگر خواهد آمد) وحدت نظر داشته و میان آنان اختلافی وجود ندارد. ‏در این بحث برآنیم که با یکی از قواعد فقهی تحت عنوان اجماع ، به سراغ مساله توسل رفته و از این نظرگاه، نگرش اندیشمندان و علمای مسلمان غیر وهابی را در این مساله جویا شویم، تا اصل مساله اختلاف وهابیت با دیگر مذاهب اسلامی را روشن و مبین سازیم. 

 

توضیح کوتاهی پیرامون اجماع

اجماع در فقه به هم ‌رأی بودن علمای مذهبی در امری دینی گفته می‌شود. اجماع منبع سوم در فقه اسلام برای به دست آوردن احکام اسلامی است. در معنای تخصصی به اتفاق نظر خاص علماء گفته شده، و در اصطلاح فقه به اتفاق «فقها» یا «اهل حلّ و عقد» بر یکی از احکام شرع یا سنتهای اسلامی گفته می‌شود.

جهت خواندن بیشتر به ادامه مطلب بروید...

http://up.20script.ir/file/1431038247951.gif

:: موضوعات مرتبط: وهابیت، ،
نویسنده : یارگمنام مهدی
تاریخ : دو شنبه 9 / 1 / 1393
زمان :
وهابیت؛ فرقه‎ای علیه شیعه و سنی
| ادامه مطلب...

 

محمد بن عبدالوهاب

در مقاله قبلی از ابن تیمیه و افکارش گفتیم که برای شناخت فرقه گمراه کننده وهابیت لازم می‎نمود. گفتیم که افکار ابن تیمیه از همان روزهای نخست از سوی اندیشمندان و علمای شیعه و سنی مورد نقد قرار گرفت و در این زمینه کتاب‎های بسیاری نگاشته شد.

اما متاسفانه پس از گذشت حدود 5 قرن از ابن تیمیه، آراء و افکار وی توسط فردی به نام محمدبن عبدالوهاب (که از علمای بزرگ عربستان سعودی بوده)، از انزوا بیرون آورده شد و موجی از تفرقه را بین مسلمانان ایجاد نمود و باعث کشتاری شدید بین ایشان شد.

ترویج آراء ابن تیمیه از سوی محمدبن عبدالوهاب (که عنوان مکتب وهابیت را به خود گرفت) باعث حمله وهابیون با پشتیبانی سیاسی – نظامی شیوخ برخی از قبایل "نجد" به مناطق مسلمان‎نشین حجاز، عراق، شام و یمن، در دهه‎های نخست قرن 13 هجری و قرن 19 میلادی شد.

در دورانی که انگلیسی‎ها، فرانسوی‎ها، روس‎های تزار و آمریکایی‎ها چشم طمع به کشورهای اسلامی دوخته بودند؛ محمدبن عبدالوهاب مسلمانان را به جرم "شفاعت‎خواهی از پاکان" و "زیارت قبور اولیاء خدا" مشرک و بت‎پرست و واجب القتل! معرفی کرد و اعراب بادیه‎نشین را برانگیخت که مناطق سنی‎نشین و شیعه‎نشین حجاز، عراق، شام و یمن را به خاک و خون بکشند و اموال مسلمین را به عنوان غنیمت جهاد با کفار به غارت برند!

نکته عجیب و غیرقابل هضم در این جریان، مسئله فتوای محمدبن عبدالوهاب (به عنوان یک فقیه مسلمان) به تکفیر مسلمانان جهان و تشویق و ترغیب پیروان خویش به قتل و غارت فجیع آنان به اتهام شرک و بت‎پرستی است که صحنه‎ای جانگداز در طول دو قرن اخیر پیش آورده است.

محمد بن عبدالوهاب در دوران تحصیل در مدینه، گهگاه مطالبی بر زبانش جاری می‌شد که از عقایدی خاص حکایت داشت، چندان که اساتید وی نسبت به آینده‌اش نگران شده و می‌گفتند: اگر این فرد به تبلیغ بپردازد گروهی را گمراه خواهد کرد.

وی در کتاب کشف الشبهات می‎نویسد: «کسانی که فرشتگان و پیامبران و اولیاء الله را شفیع قرار داده، و به وسیله آنها نزد پروردگار تقرب می‎جویند، خونشان حلال و قتل آنان جایز است.»(1)

خشونت و قساوتی که در ذات این فرقه نهفته و مظاهر آن در ترورها و سر بریدن‎های فجیع شیعیان در پاکستان و افغانستان است؛ باور نکردنی است.

و اینک محمدبن عبدالوهاب را بیشتر بشناسیم:

محمدبن عبدالوهاب در سال ۱۱۱۵ق در شهر عُیَینه از توابع نجد دیده به جهان گشود. پدر وی عبدالوهاب، که مردی صالح و متقی بود، از قضات آن شهر به شمار می‌رفت. محمد، فقه حنبلی را در زادگاه خود آموخت. سپس برای تکمیل معلومات رهسپار مدینهٔ منوره شد و در آنجا به تحصیل حدیث و فقه پرداخت.

http://up.20script.ir/file/1431038247951.gif

:: موضوعات مرتبط: وهابیت، ،
نویسنده : یارگمنام مهدی
تاریخ : یک شنبه 8 / 1 / 1393
زمان :
تاریخچه وهابیت
| ادامه مطلب...

 

محمد بن عبدالوهاب

مقدمه

بیش از سیصد سال است که جامعه بزرگ اسلامی از پدیده ای به نام وهابیت رنج می برد که پیامدهای جبران ناپذیر و زیان بار این گروه سالهاست که جهان اسلام را مورد تهدید قرار داده است. اندیشه های مخرب و بدعت گذار وهابی براساس اعتقادات موجود در فقه حنبلی در قرن چهارم پایه گذاری شد که با حلول تعاریف سلفی در قرن هشتم احیا گردید و در قرن دوازدهم سازمان یافت و در قرن چهاردهم هجری  این مکتب به عنوان کالای سیاسی ازنقطه ای به نقطه دیگر صادر می گردید.. تاریخچه و جریان شناسی این گروه نشان از توطئه هایی دارد که دولتهای استعمارگر بر علیه مسلمین طراحی کرده اند تا با ایجاد انشقاق و تفرقه بین امت اسلامی و تزریق ادبیات زور و بدون پشتوانه عقلی در اعتقادات اسلامی، راه را برای حاکمیت خویش بر جهان اسلام باز نموده و تئوری تفرقه بیانداز و حکومت کن را در جهان اسلام عملی کنند.

 

جهت خواندن بیشتر ادامه مطلب بروید...

 

http://up.20script.ir/file/1431038247951.gif

:: موضوعات مرتبط: وهابیت، ،
نویسنده : یارگمنام مهدی
تاریخ : یک شنبه 8 / 1 / 1393
زمان :
احادیث در ارتباط با مرگ
| ادامه مطلب...


 

احادیث این بخش با توجه به منابع ذکر شده در نرم افزار "جامع الاحادیث نور" بازبینی و به روز شده اند.

 

حدیث (1) امام صادق عليه السلام :

صِلَةَ الرَّحِمِ تُزَكِّي الْأَعْمَالَ وَ تُنْمِي الْأَمْوَالَ وَ تُيَسِّرُ الْحِسَابَ وَ تَدْفَعُ الْبَلْوَى وَ تَزِيدُ فِي الرِّزْقِ.

صله رحم، اعمال را پاكيزه، اموال را بسيار، حساب (قيامت) را آسان مى‏ كند و بلا را برطرف و و روزی را زیاد می کند.

 

كافى (ط-الاسلامیه) ج 2، ص 157، ح 33

حدیث (2) امام صادق عليه السلام :

صِلَةُ الرحامِ تُحَسِّنُ الخُلُقَ وَ تُسمِحُ الكَفَّ و َتُطيبُ النَّفسَ و َتَزيدُ فِى الرِّزقِ وَ تُنسِئُ فِى الجَلِ؛

صله رحم، انسان را خوش اخلاق، با سخاوت و پاكيزه جان مى‏ نمايد و روزى را زياد مى‏ كند و مرگ را به تأخير مى‏ اندازد.

 

كافى (ط-الاسلامیه) ج 2، ص 151، ح 6

حدیث (3) پيامبر صلى ‏الله ‏عليه‏ و ‏آله:

لِيَتَزَوَّدِ العَبدُ مِن دُنياهُ لآِخِرَتِهِ ، وَ مِن حَياتِهِ لِمَوتِهِ وَ مِن شَبابِهِ لِهَرَمِهِ ، فَاِنَّ الدُّنيا خُلِقَت لَكُم وَ اَنتُم خُلِقتُم لِلخِرَةِ ؛
 

انسان بايد براى آخرتش از دنيا، براى مرگش از زندگى و براى پيرى‏اش از جوانى، توشه برگيرد، چرا كه دنيا براى شما آفريده شده و شما براى آخرت آفريده شده‏ايد .

تنبيه الخواطر و نزهه النواظر (معروف به مجموعه ورام) ج 1، ص 131

حدیث (4) امام باقر علیه السلام:

اَلبِرُّ وَ الصَّدَقَةُ يَنفيانِ الفَقرَ وَ يَزيدانِ فِى العُمرِ وَ يَدفَعانِ عَن صاحِبِهِما سَبعينَ ميتَةَ سوءٍ ؛
 

كار خير و صدقه، فقر را مى ‏بَرند، بر عمر مى ‏افزايند و هفتاد مرگ بد را از صاحب خود دور مى ‏كنند.

جهت مشاهده بیشتر به ادامه مطلب بروید...

http://up.20script.ir/file/1431038247951.gif
نویسنده : یارگمنام مهدی
تاریخ : یک شنبه 8 / 1 / 1393
زمان :
برخی ازفتاوای عجیب وهابیت
| ادامه مطلب...

 

بچه دار شدن از راه دور!

ممكن است بر اثر كرامت يكى از اولياء با آنكه مسافت بين زن و شوهر زياد است آن دو به ديدار يكديگر رسيده باشند و از اين راه فرزندى به وجود آمده باشد.
به گزارش شيعه آنلاين به نقل از جهان، برخي علماي وهابيت به ارائه فتواهاي عجيب شهره هستند اما اخيرا فتوايي منتشر شده که در نوع خود قابل تامل است؛ اگر مردى دخترش را كه در شرق جهان با وى زندگى مى كند به همسرى پسرى در آورد كه او در غرب جهان با پدرش زندگى مى كند و هيچگاه آن دو يكديگر را نبينند و از محل زندگى بيرون نروند، سپس شش ماه از ازدواج آنان بگذرد و آن دختر صاحب فرزند شود پدر او همان كسى خواهد بود كه در غرب دنيا زندگى مى كند، اگر چه هيچگاه همسرش را ملاقات نكرده و حتى نديده باشد.
همچنين اگر كسى را از لحظه عقد ازدواج به مدّت پنج سال زير نظر نگهبانان زندانى كنند، سپس آزاد شود و به منزلش برود و تعدادى فرزند در كنار همسرش ببيند همه آنان فرزندان وى خواهند بود اگر چه فرصت يك لحظه ديدار و ملاقات با همسرش را پس از عقد نداشته است.
اين امر امكانش دور از واقعيّت نيست، زيرا ممكن است بر اثر كرامت يكى از اولياء با آنكه مسافت بين زن و شوهر زياد است آن دو به ديدار يكديگر رسيده باشند و از اين راه فرزندى به وجود آمده باشد

منبع: شيعه آنلاين

ترویج زنا با مجوزهای شرعی یا غیر شرعی؟؟!!

اگر مردى آلتش را در پارچه اى بپیچد، سپس با زنى نزدیکى کند ومنى اش را داخل رحم نریزد، نه غسل بر او واجب مى شود و نه حدّ زنا، و ضررى به عباداتش هم نمى زند.
این سخن از شخصى است بنام عبد القاهر تمیمى که سُبکى نویسنده کتاب طبقات الشافعیّة او را پیشوایى بزرگ وجلیل القدر و دانشمندى که آوازه علمى اش گیتى را فرا گرفته و علوم ودانشش به خراسان حمل مى‏‏شد معرّفى کرده است.
ابن نُجیم حنفى با یک درجه تخفیف همین فتوا را بگونه اى دیگر صادر کرده ومى گوید: اگر مردى آلتش را در پارچه اى بپیچد و با زنى نزدیکى کند پس اگر احساس لذّت کند و حرارت و گرماى درون را لمس کرد حجّ او باطل مى شود، وگر نه ضررى نخواهد داشت.
أبو حنیفه نیز گفته است: اگر مردى در برابر قرار داد ده درهم با مادرش ازدواج و نزدیکى نماید زناکار نخواهد بود و حدّ زناکار هم بر وى جارى نمى شود، و اگر مردى آلتش را در پارچه اى به پیچد و با زنى همبستر شود زناکار نیست و حدّ بر او جارى نمى شود.
توضیحى بر این اباطیل
1 ـ ازدواج با محارم از قبیل مادر و خواهر و غیر آن دو از محرّمات قطعى فقه اسلام است.
2 ـ زناشوئى و نزدیکى به هر شکلى و با هر زنى بدون شرایط شرعى آن از قبیل عقد از دواج و غیر آن زنا محسوب مى شود.
3 ـ استفاده از پارچه براى پوشیدن آلت، مجوّزى براى نزدیکى نمى شود.
4 ـ نریختن آب منى در رحم زن نیز نمى تواند ملاک حلیّت زناشوئى باشد.
5 -این سخنان و فتواها حریم قانون خدا را مى شکند و فحشا و گناه را در بین جامعه اسلامى گسترش مى دهد.
6 ـ آیا اسلام نابى که از آن دم مى زنید همین است؟


مجموعه ای دیگر از فتاوای مضحک وهابیت

مشایخ وهابی که به صدور فتواهای قتل و کشتار مسلمانان و پیروان اهل بیت (ع) مشهور هستند، فتواهای مضحکی نیز صادر می فرمایند!
1-هر کسی که در بازی فوتبال گل بزند و سپس بدود تا بقیه او را دنبال کنند و بغل نمایند، (همانطور که در آمریکا و فرانسه بازیکنان انجام می دهند) باید به صورتش تف انداخت و تنبیه کرد!!! زیرا ورزش بدنی شما چه ارتباطی به شادی و بغل کردن و بوسیدن دارد

2-پوشیدن کمربند ایمنی حرام است! زیرا مانع قضا و قدر می شود!!

جهت خواندن ادامه فتوا های عجیب علمای وهابیت به ادامه مطلب بروید...

http://up.20script.ir/file/1431038247951.gif
نویسنده : یارگمنام مهدی
تاریخ : یک شنبه 8 / 1 / 1393
زمان :


.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.