بزرگترین وبلاگ معصومین

عید بزرگ نیمه شعبان بر تمام شیعیان و دوستداران حضرت مبارک باد


عید بزرگ نیمه شعبان بر تمام شیعیان و دوستداران حضرت مبارک باد

بخوان دعای فرج را دعـا اثر دارد

دعا کبوتر عشق است و بال و پر دارد

بخوان دعای فرج را و عـافیـت بـطلب

که روزگار بسـی فتنه زیر ســر دارد

بخوان دعای فرج را کـه یـوسـف زهـرا

ز پشت پرده‌ی غیبت به ما نظـر دارد

بخوان دعای فرج را به یاد خیمه‌ی سبز

که آخرین گل سرخ از دلت خبـر دارد

http://up.20script.ir/file/1431038247951.gif

:: موضوعات مرتبط: معصومین، امام زمان عج، ،
نویسنده : یارگمنام مهدی
تاریخ : پنج شنبه 22 / 3 / 1393
زمان :
مروری بر کتاب فرهنگ جامع سخنان امام هادی(ع)


 

فرهنگ جامع سخنان امام هادی(ع) عنوان کتاب گرانسنگی است که پژوهشکده باقرالعلوم(ع)، با تحقیق و تلاش جمعی از محققان سخت کوش از جمله آقایان محمود شریفی، سید حسین سجادی تبار و مرحوم علی غلامی و با ترجمه آقای علی مؤیدی در 560 صفحه به وسیله انتشارات نشر معروف به چاپ رسیده است.

medium_1107647_771.jpgاین اثر ارزشمند، ترجمه کتاب «موسوعة کلمات الامام الهادی(ع)» است که هر دو متن عربی و فارسی در مجلد آمده است. فرهنگ جامع سخنان امام هادی(ع) در چهار فصل کلی: عقاید، احکام، اخلاق، ادعیه تنظیم و تدوین یافته و هر فصل دارای موضوعات و مباحث فرعی است.
کتاب حاضر بخشی از مستندات و ادله محکمی است که با مطالعه آن، انسان به گوشه ای از عظمت امام هادی (ع) پی خواهد برد.این اثر، ترجمه کتاب «موسوعة کلمات الامام الهادی(ع)» است که به دو زبان فارسی و عربی منتشر شده و متن عربی احادیث در سمت راست و ترجمه فارسی آن در صفحه مقابل قرار گرفته است.
در مقدمه كتاب به موضوعاتی چون موضع امام هادی (ع) در برابر غارات و منحرفان، امام هادی (ع) و فتنه خلق قرآن، سخنان دانشمندان اهل سنّت درباره امام هادی (ع) و همچنین به روش كار كتاب اشاره شده است.
فصل اوّل كتاب در 8 بخش به مسائل اعتقادی پرداخته و به روایاتی از آن حضرت در باب توحید و معرفت خدا، نبوّت، معجزات پیامبر اكرم (ص)، قرآن و تفسیر و اهل بیت پیامبر (ص) پرداخته است. همچنین در این فصل به شخصیت امام هادی (ع)، كرامات و معجزات حضرت و نیز سخنان حضرت درباره افراد اشاره شده است.
فصل دوّم كتاب در باب احكام است و به پانزده باب از ابواب فقهی اشاره نموده است.این فصل به احكام طهارت، نماز، روزه، زكات، خمس، حجّ، تقیّه، نكاح و طلاق، وقف، شفعه و ضمان اچاره، وصیّت، حدود و خوردنی ها و آشامیدنی ها و صلب از كلمات امام اشاره دارد.
فرمایشات حضرت در باب مسائل اخلاقی زینت بخش فصل سوّم كتاب است. اندرزهای امام، توبه نصوح، بدگمانی، نماز شب، مال حرام و مركّب رئوس مطالب این فصل می باشند.
فصل چهارم كتاب نیز در دو بخش جداگانه به دعاها و زیارات منقول از حضرت اشاره دارد. دعاهای امام (ع) در اوقات شبانه روز، قنوت نماز، طلب فرزند، شفای بیماران و علاج دردها و بالاخره فضیلت دعا در حرم سید الشهداء (ع) مطالب بخش اوّل این فصل است و در بخش دوّم به چگونگی زیارات ائمّه معصومین (علیهم السلام) و پاداش زیارت امامان و نیز زیارت جامعه كبیره اشاره شده است.
کتاب فرهنگ جامع سخنان امام هادی علیه السلام به همت گروه حدیث پژوهشکده باقر العلوم علیه السلام تدوین و چاپ سوم آن در سال 1386 با شمارگان 3000 نسخه در 559 صفحه با قیمت 3500 تومان از سوی نشر معروف منتشر شده است
مشخصات کتاب
نویسنده :محمود شریفی ،سیدحسین سجادی‌تبار ، علی غلامی
مترجم:علی مویدی
ناشر:شركت چاپ و نشر بین‌الملل

http://up.20script.ir/file/1431038247951.gif

:: موضوعات مرتبط: امام علی نقی ع، ،
نویسنده : یارگمنام مهدی
تاریخ : شنبه 20 / 3 / 1393
زمان :
معرفي كتاب حيات سياسي امام جواد عليه السلام


 

علامه سيد جعفر مرتضي العاملي نويسنده كتاب «الحياه السياسه للامام الجواد عليه السلام» متولد 1364 قمري در روستاي ديرقانون منطقه جبل عامل، محقق برجسته و پركار حوزه تاريخ اسلام است كه علي رغم آثار فراوانش بيشتر با اثر ارزشمند «الصحيح من سيره النبي الاعظم» شناخته مي شود. از ديدگاه او دنياي تحقيقات به عنوان يک دنیاي علمي محض يا در پاسخ به احساسات بلند پروازانه و حتي به مثابه يك حرفه نيست. بلكه كارهايي علمي که بتواند آدمي را در پيشبرد زندگي به سوي هدف والاتر كمك كند ارزش بيشتري خواهد داشت. بنابراين براي او كار علمي و تحقيقي به عنوان يک وظيفه شرعي وانساني محسوب مي شود.[1] او در ميان روحانيون لبنان در جناح مقابل مرحوم سيد محمد حسين فضل الله قرار دارد.

اين اثر آنچنان كه خود مولف اذعان مي كند يك بررسي كوتاه است و انجام صحيح چنين كاري مستلزم يك بررسي گسترده پيرامون وضع سياسي،‌ اجتماعي و فكري آن دوره است (ص6). از اين منظر بررسي تمام جوانب زندگاني سياسي امام جواد (ع) نمي تواند تنها با نظر به چند حادثه برجسته و مهم به انجام برسد. چرا كه صرف نظر از اينكه بسياري از اين حوادث تحت تاثير عوامل مقطعي خاص بوده اند ضمنا بسيار محدود هستند و قابليت تحليل را محدود مي كنند. از ديدگاه او اين كار به معناي اهمال و تجاهل نسبت به بخش بزرگي از موضوع است و براي انجام بررسي همه جانبه لازم است كه تمام اين موضوعات به نحو فراگير و با درنظر گرفتن ميزان نقش امام (ع)‌در آن مقطع ويژه مورد كنكاش قرار بگيرد. او به درستي معتقد است كه در مواضع ائمه (ع) بعد عقيدتي توأم با بعد سياسي و در تعامل تاثير و تاثر است(صص7-8)

نويسنده كتاب تلاش مي كند كه در تيتر بندي هاي مباحث به گونه اي عمل كند كه عنوان بحث ناظر به كل موضوع باشد و در نتيجه به نظر به عنوان تمام بحث زير عنوان درك شود. از اين رو قبل از ورود به فصول كتاب تحت عنوان «زمينه» مباحثي را به عنوان مقدمه بيان مي دارد. از ديدگاه او علي رغم تلاش جدي ائمه براي اخفاي فعاليت هايشان، ناتواني شيعيان در حفظ اسرار نه تنها فرصت را از كف شيعيان و ائمه (ع) ربود بلكه خلفاي عباسي را متوجه ميزان برد و تاثير فكر ائمه (ع) در ميان مردم كرد و از همين رو بود كه مجالس مناظره از طرف خلفاي عباسي تشكيل شد تا ميزان اين تاثير برايشان روشن تر شود(ص11 و12). اما اين تلاش ها بي ثمر بود و آنچه كه در نيشابور براي امام رضا (ع) اتفاق افتاد تنها يكي از شواهدي است كه ميزان اعتبار امامان (ع) را در ميان مردم نشان مي دهد(ص14). اين روند بعد از امام كاظم (ع) رشد بيشتري پيدا كرد(ص15).

ديدگاه نويسنده در باره علت عدم قيام امامان شيعه براي به دست گرفتن حكومت قابل توجه است. او معتقد است كه اگر چه ائمه توانستند مردان بزرگي را پرورش دهند و اثر اين تعليم و تربيت به نقاط ديگر اسلامي نيز منعكس شد اما اين تاثير تا آن دوره از بعد عاطفي و فكري خشك فراتر نرفت و هر گز به بنياد مستحكم اعتقادي و بيداري وجدان عمومي نيجاميد. از اين رو هر حركتي از ناحيه امامان به انقلابي زودرس مبدل مي شد كه اگر چه در ظاهر پيروز شود شكست خورده محسوب مي شود و فرزندان خود را به كام مي كشد(ص17و18). به علاوه اينكه تجربه قيام هاي پي در پي زيديه نشان مي دهد كه در صورت قيام حتي كسب اين پيروزي ظاهري هم براي امامان نشدني بود(صص17، 18، 19).

انتخاب عنوان «زلزله» براي فصل اول كتاب ناظر به بحراني است كه بعد از شهادت امام رضا (ع) در جامعه شيعي به وجود آمد. دسته بندي هاي او در اين بحث جالب توجه است؛‌ بحران در ميان خواص جامعه اماميه،‌ (ص27-34) بازگشت عده اي به واقفه و رجوع عده اي ديگر به احمد بن موسي، (صص35-37)‌ اختلاف در منبع علم امام جواد (ع) (ص37) و در نهايت اختلاف در صحت يا نادرستي اقامه نماز پشت سر امام كودك (ص38) چهار مسئله اساسي تري بود كه در بعضي موارد با شواهد بيشتري به عنوان زلزله در اعماق اماميه مطرح شده است. البته به دليل رويكرد رائج، بُعدي ندارد كه نويسنده در اينجا دچار اشتباه بشود. چون شواهد زيادي اصلا زنده بودن يونس بن عبدالرحمن در اين دوره را زير سوال مي برد. ضمن اين كه شواهد فراوان ديگري براي اين دودستگي حتي تا مدتي طولاني تر وجود دارد كه در اين نوشته به آن اشاره اي نشده است.[2]

فصل بعدي كتاب با عنوان «امامت در معرض توطئه» به تحليل برخوردهاي خلفاي عباسي معاصر حضرت (ع) با ايشان مي پردازد. نويسنده معتقد است زماني كه امامت في نفسه مخالف نظام حاكم به شمار مي رود و حكومت را صريحا محكوم مي كند طبيعي است كه دستگاه حاكم با ديده رضايت به اين خط عقيدتي خطرناك ننگرد(ص60 و61). تمام تلاش هاي مامون در دوره امام رضا (ع) براي شكست علمي امام رضا (ع) بود و چون كامياب نشد به امام زهر خورانيد(ص63و64). با اين حال مولف درباره تطبيق اين بحث با امام جواد ع سخني به ميان نياورد. در واقع اين فصل به يكباره به امام رضا ع مربوط است و ارتباط وثيق تحليلي با امام جواد پيدا نمي كند.

سياست مامون و معتصم در قبال امام سياستي همراه با نيرنگ و حيله بود. از ديدگاه نويسنده در داستان معروفِ باز ابلق، مامون خود را به ناداني زده و در واقع امام را مي شناخته است. دليل اين تحليل اين است كه او قول تاريخ بيهق در مورد سفر امام جواد (ع) به طوس در سال 202 را تلقي به قبول كرده است.(ص76) ضمن اينكه او در اين گزارش تاريخي به دليل اينكه امام را در كنار كودكان در حال بازي به تصوير مي كشد ترديد و توجيهاتي بيان مي كند. (ص77-78)معتصم نيز هم چون مامون از نفوذ شخصيت امام (ع) مي ترسيد. او بلافاصله بعد از رسيدن به حكومت امام را به بغداد احضار كرد (صص116-117) و در نهايت در همان سال با شيوه اي بزدلانه حضرت را به شهادت رساند.

اين كتاب با استفاده از 171 منبع و در 142 صفحه با قطع رقعي شوميز توسط انتشارات جامعه مدرسين چاپ شده است. مترجم اين اثر سيد محمد حسيني است. در انتهاي كتاب اثري از نمايه هاي شايع مثل نمايه اعلام يا اماكن ديده نمي شود. اما اين كتاب سرشار از تحليل است و اين امر به عنوان امتياز مهم آن محسوب مي شود.

[1]ـ رویکرد الصحیح به سیره رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، ص 366، به نقل از آيينه پژوهش، ش5، بهمن و اسفند 1369. مصاحبه با سيد جعفر مرتضي عاملي.

[2] نك: مقاله اينجانب با عنوان جريان شناسي اصحاب امام جواد عليه السلام.

http://up.20script.ir/file/1431038247951.gif

:: موضوعات مرتبط: امام محمد تقی ع، ،
نویسنده : یارگمنام مهدی
تاریخ : شنبه 20 / 3 / 1393
زمان :
گفتگوى اميرالمومنين وجمجمه


يكي از معجزات حضرت علي عليه السلام جريان صحبت كردن امام با جمجمه برخي از بزرگان و پادشاهان گذشته مانند انوشيروان ، خسرو پرويز و ابرهه بوده است هرچند كه در تاريخ و روايات مورد اول بيشتر نقل شده و مشهورتر است. جريان اين گفتگوها اينگونه است:

1-از عمار نقل شده كه: روزي امير المومنين عليه السلام در مسير خود به جبهه ي صفين وارد شهر مدائن شده و در ايوان كسرى فرود آمد در حالى كه دلف بن بحير با آن حضرت بود. بعد از خواندن نماز، با جماعتى از اهل ساباط حركت كرد و به دلف بن بحير فرمود: تو هم با ما حركت كن . همه با هم حركت كردند و از تمام منزل ها و كاخ ‌هاى كسرى بازديد كردند و به دلف فرمود: كسرى در اين مكان فلان چيز را داشت و در آن مكان فلان چيز را گذاشته بود.
دلف تمام اخبار غيبى آن حضرت را تصديق كرد و گفت : يا امير المومنين ! چنان خبر مى دهى گويا خود شما آن چيزها را در آن جاها گذاشته ايد.
در بين حركت خود، به جمجمه پوسيده اى رسيدند. به يكى از اصحاب فرمود: اين جمجمه را بردار و داخل ايوان بياور. خود حضرت هم داخل ايوان شدند و نشستند. بعد فرمود: طشت آبى بياوريد و جمجمه را داخل آن بگذاريد.
سپس رو به آن جمجمه كرد و فرمود: ترا قسم مى دهم خبر دهى من كيستم و تو چه كسى هستى ؟ در اين حال جمجمه با زبان فصيح با زبان فصيح گفت : اما تو امير المومنين و سيد وصيين و امام متقين هستى و من هم بنده تو كسرى انوشيروان (پادشاه بزرگ دنيا) مى باشم .
حضرت احوال او را پرسيد. در جواب گفت : يا على ! من پادشاهى عادل و مهربان براى رعيت بودم ؟! ظالم نبودم و از ظلم ديگران هم ناراحت مى شدم ؟! اگر چه حضرت محمد صلى الله عليه و آله و سلم در زمان پادشاهى من متولد شده و كوشش زيادى كردم كه به او ايمان آورم . ولى رياست و حكومت و عشق به دنيا مرا مشغول كرد و آخر الامر به دين مجوس از دنيا رفتم . چقدر سخت است كه نعمت بزرگ رسالت و رهبرى را از دست دادم و به او ايمان نياوردم و خود را از سعادت و بهشت محروم كردم .
اما خداوند با اين كيفر، مرا از عذاب و آتش نجات داد؛ زيرا در ميان رعيت با عدل و انصاف رفتار مى كردم ؟! اگر چه در دوزخ هستم ولى آتش ‍ بر من حرام است و مرا نمى سوزاند. دائما حسرت مى خورم كه چرا ايمان نياوردم ؛ زيرا اگر ايمان آورده بودم الان در رديف دوستان و طرف داران شما به حساب مى آمدم .(لئالى ، ج ۴، ص ۳۲۷؛بحارالانوار، ج 41 ،ص213-214؛ منهاج البراعه، ج 4، ص 272)
2-شيخ احمد بن فهد حلّي از معلّي بن خنيس ‍ روايت كرده است كه امام جعفر صادق (ع) فرمود كه روز نوروز بود كه خداوند اميرالمؤمنين را بر اهل نهروان پيروز گرداند و ذوالثديه كشته شد.
حضرت امير (ع) روانه كوفه شدند كه در بين راه استخوان جمجمه انساني را ديدند كه در بين راه افتاده بود حضرت به غلامان خود فرمودند اين استخوان سر انسان را بياوريد چون به خدمت آن حضرت آوردند حضرت سر تازيانه خود را به آن كلّه گذاردند و فرمودند:
«من انت فقير ام غني ثقي ام سعيد ملك ام رعية قوي ام ضعيف عزيز ام ذليل سيد ام عبد» تو كيستي فقيري يا غني، شقي هستي يا سعيد، پادشاه هستي يا رعيت، قوي هستي يا ضعيف، عزيزي يا ذليل آقا بودي يا عبد؟ آن جمجمه سر انسان به زبان فصيح گفت:
«السلام عليك يا اميرالمومنين» من پادشاه ظالمي بودم. من پرويز پسر هرمز پادشاه پادشاهانم «فملكت مشارقها و مغاربها سهلها و جبلها و برها و بحرها.» همه چيز را مالك شدم از مشرف و مغرب، دشت و كوه، زمين و دريا و صحرا من آن كسي هستم كه هزار شهر را در دنيا گرفتم «و قتلت الف ملك من ملوكها يا اميرالمؤمنين.»
و هزار پادشاه را كشتم و پنجاه شهر بنا كردم هزاران دختر و چهار هزار غلام خريدم و هزار غلام ترك و هزار ارمني و هزار رومي و هزار نفر زنجي و هفتاد دختر پادشاهان را تزويج كردم و پادشاهي در روي زمين نماند مگر آن كه بر او غالب شدم و بر اهل بيت او ظلم كردم.
وقتي كه ملك الموت آمد و گفت «يا ظالم يا طاعن خالفت الحق» اي ظالم و طاعن مخالفت حق نمودي، اعضاي من لرزيد و گوشت ميان دو كتف من مرتعش شد و در ميان لشگرم مرا قبض روح كرد اهل زمين از ظلم من راحت شدند و زندانيان آزاد شدند ولي من براي هميشه در آتش معذّبم و خداوند بر من هفتاد هزار زبانيّه جهنم را مسلط كرده است كه در دست هر يك، عمودي از آتش كه اگر بر كوههاي دنيا بزنند مي سوزند و هر وقت يكي از آنها را بر من مي زنند مشتعل مي شوم و مي سوزم و خداوند به قدرت خود دوباره مرا زنده مي كند و عذاب مي كند و همينطور خداوند بر من موكّل كرده است به هر موئي كه در بدن من وجود دارد، مار و عقربي را خلق كرده است كه مرا مي گزند و به من مي گويند «هذا جذاء ظلمك علي عباده» اين جزاي ظلم تو بر بندگان خدا است.
پس جمجمه ساكت شد و همه لشگر امير (ع) گريستند و بر فرق و سرهاي خود مي زدند و مي گفتند يا اميرالمؤمنين ما حقّ تو را نشناخته ايم و بعد از آنكه حضرت رسول (ص) ما را به حق تو خبر داد ولي ما نقصان و كوتاهي نموديم و از حق تو چيزي كم نشد پس ما را حلال كن كه تفريط كرديم و غير تو را به جاي تو قرار داديم پس ما نادم و پشيمان هستيم.
حضرت امير (ع) فرمودند كه آن جمجمه را زير خاك كنيد.(سيف الواعظين و الذاكرين، ص 340-341)
3- در كتاب معرفه الفضائل و نيز علل الشرايع شيخ صدوق و بحار الانوار به نقل از امام صادق عليه السلام روايت شده كه: ...زمانى كه امير المؤمنين عليه السّلام نماز ظهر را خواندند استخوان جمجمه‏اى توجّه آن حضرت را جلب كرد، حضرت با آن به سخن پرداختند و فرمودند : اي جمجمه تو از كجايي؟
عرضه داشت: من فلانى پسر فلانى سلطان بلاد آل فلان هستم. امير المؤمنين عليه السّلام به آن جمجمه فرمودند : قصّه خود را براى من نقل كن و بگو چگونه بودى و در چه عصر و زمانى مى‏زيستى؟
جمجمه جلو آمد و از قصّه خود و آنچه از خير و شر در عصرش اتّفاق افتاده بود براى آن جناب خبر داد...( بحار الانوارج 41،ص166؛ علل الشرايع، ص 124)
برخي آن جمجمه را جمجمه پادشاه حبشه-ابرهه- دانسته اند.

http://up.20script.ir/file/1431038247951.gif

:: موضوعات مرتبط: معصومین، امام علی ع، ،
:: برچسب‌ها: گفتگوى اميرالمومنين وجمجمه,
نویسنده : یارگمنام مهدی
تاریخ : یک شنبه 16 / 3 / 1393
زمان :
سينه زدن براي امام حسين(ع) علامت چيست؟


 
بدون ترديد اصل عزاداري و اقامه ماتم براي شهداء و آزاد مردان تاريخ، در اسلام سابقه ديرين دارد و از اخبار بر مي آيد که پيامبر (ص) نيز آن را تأييد کرد و در برگزاري آن همت مي گماشت. اما در رابطه با کيفيت و شيوه برگزاري عزاداري (سينه زني، زنجير زني، علم و کتل، تعزيه، نخل گرداني و ... ) برنامه خاص، حديث و روايت معتبري وجود ندارد و مشخصه هاي عزاداري در زمان پيامبر (ص) و ائمه اطهار (ع) محدود بود به مرثيه سرائي، گريستن و گرياندن در قالب شعر و مرثيه، جز اين که هنگام رحلت پيامبر اکرم (ص) بنا بر نقل عايشه زنان به عزاداري پرداختند (و به سينه و صورت خود مي زدند) (1)، احاديث و يا حديثي در مورد سينه زني و زنجير زني و ... آن هم به شکل رايج امروزه، نيافتيم و در زمان حيات پيامبر (ص) نيز عزاداري، منحصر به گريه و گرياندن بود. ابن هشام مي نويسد بعد از اتمام جنگ احد که رسول الله (ص) به خانه خود مي رفت، عبورش به محله «بني عبد الاشهل» و «بني ظفر» افتاد و صداي زنان آنها -که بر کشتگانشان گريه مي کردند- به گوش آن حضرت (ص) خورد و موجب شد كه اشک بر صورت او نيز جاري گردد و در پي آن بفرمايد: «ولي کسي نيست که بر حمزه بگريد».
رؤساي قبيله بني عبد الاشهل پس از آگاهي از اين موضوع، به زنان قبيله شان دستور دادند، لباس عزا بپوشند و به در مسجد بروند و در آن جا براي حمزه اقامه عزا و ماتم کنند، رسول خدا (ص) که صداي گريه آنها را شنيد، از خانه خويش بيرون آمده، از آنها سپاس گزاري کرد و فرمود: «به خانه هاي خود بازگرديد خداي تان رحمت كند که به خوبي مواسات خود را انجام داديد» (2).
و هنگامي که پيامبر (ص) رحلت کردند، مردم مدينه از زن و مرد به گريه و ندبه پرداختند و بنا بر قول عثمان بن عفان «برخي از اصحاب چنان اندوهگين شدند که چيزي نمانده بود به وهم دچار آيند» (3).
در شهادت علي (ع) فرزندان آن حضرت (ع) و مردم کوفه به شدت گريه کردند (4) و هنگامي که امام حسن (ع) به شهادت رسيد، برادرش محمد حنفيه مرثيه و نوحه سرايي کرد (5) و بي شک نخستين کساني که در شهادت امام حسين (ع) به عزاداري پرداختند، اهل بيت آن حضرت (ع) و بني هاشم بودند.
شروع عزاداري آن حضرت (ع) بدون فاصله بعد از شهادت آن جناب در سرزمين کربلا بود؛ نقل شده پس از آن که امام حسين (ع) از پشت اسب به زمين افتاد و اسب خون آلود آن حضرت (ع) به خيمه ها رفت، زنان و خواهران و دختران آن حضرت (ع) به محض شنيدن صداي اسب از خيمه ها بيرون ريخته و بر سر و صورت خود زدند و جناب ام کلثوم فرياد مي کرد: «وامحمداه! واجداه! وانبياه! واابالقاسماه! واعلياه! واجعفراه! واحمزتاه! واحسناه! اين حسين (ع) است که به زمين افتاده و در کربلا نقش زمين شده سرش از قفا بريده شده و عمامه و ردايش به غارت رفته و آن قدر گريست تا غش کرد» (6).
و بعد از آن در کوفه و مدينه و در زمان امام صادق (ع) و ... عزاداري سالار شهيدان حسين ابن علي (ع) به همين صورت انجام مي گرفت (7).
البته از برخي وعاظ محترم و مورد اعتماد شنيده شده است که آنها به نقل از امام صادق (ع) مي گفتند که آن حضرت (ع) جوانان را ترغيب مي نمودند که در کوي و برزن ها با صداي رسا نداي «يا حسين، يا حسين» و فرياد مظلوميت بر آن حضرت (ع) سر دهند.
و همان طور که آيت الله مصباح يزدي در کتاب نفيس «آذرخشي ديگر در آسمان کربلا» آورده اند وقتي معارف (حاصل شده از منبرها و جلسه هاي ديني) با احساسات روحي و هيجانان قلبي توأم شود و ميزان تأثير گذاري به مراتب بيشتر است و اين يک مطلب علمي و روان شناختي است لذا از قديم هم منبر علما دو قسمت بود، يک بحث علمي و سپس جلسه روضه خواني.
به هر صورت عزاداري به شکل معين مثلا در قالب سينه زني و زنجير زني و ... به نحو مستقيم ريشه روايي ندارد و گويا شکل برپايي مراسم عزاداري، به خود مردم واگذار شده است تا با انطباق اصول کلي دين و راهنمايي ائمه اطهار (ع) و بزرگان دين با عرف محلي، تکريم و تجليل شايسته از ائمه معصومين (ع) بجا آورند، و گفته اند راه افتادن دسته هاي سينه زني از زمان آل بويه در ميان شيعيان رايج گرديد. در عصر صفوي نيز دسته هاي سينه زني همراه با خواندن اشعار با آهنگ يک نواخت -که در سوگ امام حسين (ع) سروده شده بود- در کوچه ها و خيابان مي گشتند. دراين عصر براي افزايش هيجان مردم و هر چه شکوهمندتر شدن دسته هاي عزاداري، نواختن طبل و کوبيدن سنج معمول گرديد و ادوات جنگي -که در ميدان رزم کاربرد داشت- به اين گونه مجالس راه يافت. شيپورزني، علم گرداني، حرکت دادن کتل، مورد استفاده سوگواران قرار گرفت (8).
از جمله چيزهايي که بعد از اين عصر به دسته هاي سينه زني اضافه شد، عبارت بود از خون آلود کردن سر و صورت با تيغ زدن و قمه زدن به فرق سر با توجه به گزارش هايي که در عصر قاجار موجود است، اين عمل در آن زمان معمول و رايج بوده است (9).
از تحول در شيوه هاي سينه زني و زنجير زني، استفاده مي شود که اين مسأله از خواست هاي اجتماعي و بافت هاي جامعه، فرهنگ و آداب آنها سرچشمه مي گيرد، البته سزاوار است که اصل و اساس اين نوع سينه زدن ها پذيرفته شود، زيرا در جوشش احساسات و عواطف و تحريک هيجان اثرات مثبت دارد، اما هيأت هاي مذهبي توجه داشته باشند که سينه زني و زنجير زني، علم برداري و ... ، به حرکت هاي نمايشي، اضافي، بالا و پائين پريدن با خرافات و اوهام آلوده نگردد، که اين گونه حرکات عزاداري را از سادگي و محتوي تهي مي سازد اما راجع به اشک:
گريستن و گرياندن زماني ارزش دارد و اثرش بيشتر خواهد بود که از گفتار امام حسين (ع) و مصائب عاشورا تأثير پذيرفته باشد، نه از صوت زيباي مداحان و دلتنگي دنيا، که متأسفانه گاهي ديده مي شود مردم دنبال صوت زيبا هستند و علاقه زيادي به خطابه ندارند، و آن چه که بايد در عزاداري امام حسين (ع) بيشتر مورد عنايت قرار گيرد، آشنايي با اهداف بلند امام (ع) و فرهنگ عاشورا و عبرت آموزي از اين حادثه دردناک تاريخي است که اگر اين مهم مورد غفلت قرار نگيرد، هم اشک خواهد بود و هم شکوه و هيجان و هم کوهي از احساسات و نفرت عليه بيدادگري.
بنابراين هر چند در مورد کيفيت عزاداري (سينه زني و زنجير زني) حديث و يا روايتي نداشته باشيم و ضرورت هم ندارد که در تمامي موارد جزئي، حديث و دستور خاص وارد شده باشد زيرا اصل و کليت آن از سوي ائمه (ع) بيان شده است. اما از مجموع احاديثي که در رابطه با اصل عزاداري امام حسين (ع) و نيز از سيره مستمره ائمه (ع)، مي توان استفاده کرد، اين است که عزاداري امام حسين (ع) بايستي توأم با شکوه، فرياد، هيجان، اشک و ناله برخواسته از مکتب عاشورا باشد و طبيعي است ک لباس سياه پوشيدن، راه اندازي دستجات، دسته هاي سينه زني و زنجير زني به شکل معقول و متعارف و همراه با وقار، حزن، اندون و ماتم، تا حدي که موجب وهن اسلام و اضرار بر نفس نباشد نقش مثبت و سازنده در شکوه و شور مجالس عزا دارد و نمي توان آن را نفي کرد.
-------------------------
پي نوشت ها:
1. ابن هشام، سيره النبويه، ج 2، ص 428.
2. عبد الملک ابن هشام حميري، سيره النبويه، ترجمه سيد هاشم رسولي، اسلاميه، ج 4، ص 122.
3. همان، ج 2، ص 252.
4. شيخ عباس قمي، منتهي الآمال، احمدي، 1368 ش، ج 1 و 2، صص 211، 220 و 223.
5. ابوالحسن علي بن حسين مسعودي، مروج الذهب، ترجمه ابوالقاسم پاينده، تهران، بنگاه، 1360، ج 2، ص 3.
6. خوارزمي، مقتل الحسين، الجزء الثاني، دار انوار الهداي، ط اول، 1418 هـ، ص 43.
7. سيد بن طاووس، اللهوف، ترجمه عبدالرحيم عقيقي بخشايشي، قم، نويد، 1378 ش.
8. ر.ک: پشرو چلکووسکي، تعزيه هنر بومي ايران، ترجمه داوود حاتمي، علمي هرهنگي، ج 1، 1367 ش، ص 10.
9. بنجامين، ايران و ايرانيان، ترجمه محمد حسين کرد، جاويدان، ج 1، 1363، ص 248.
http://up.20script.ir/file/1431038247951.gif

:: موضوعات مرتبط: معصومین، امام حسین ع، ،
نویسنده : یارگمنام مهدی
تاریخ : پنج شنبه 15 / 3 / 1393
زمان :
نمادهای شیطان پرستی+ عکس
| ادامه مطلب...

 

 

 

نمادهای شیطان پرستی

نمادهای شیطان پرستی

نمادهای شیطان پرستی

 

نمادهای شیطان پرستی

شیطان پرستی جدید به خدایی اعتقاد ندارد و شیطان را تنها نوعی کهن نماد ( archetype ) می داند و انسانها را تنها در برابر خود مسئول میداند و این نوع شیطان پرستی اعتقاد دارد که انسان به تنهایی می تواند راه درست و غلط را تشخیص دهد به همین دلیل هم این اعتقاد بیشتر به عنوان یک اعتقاد فلسفی شناخته می شود.

شیطان در این اعتقاد نماد نیروی تاریکی طبیعت ، طبیعت شهوانی ، مرگ ، بهترین نشانه قدرت و ضدمذهب بودن است.

 

این اعتقاد شیطان پرستی دارای شاخه های متعددی است اما می توان گفت جز یکی دو نوع آن همگی دارای اصول زیر می باشند:

 

Atheism - : خدایی در شیطان پرستی وجود ندارد.

Not dualistic - : روح و جسم غیرقابل دیدن هستند و هیچ جنگی بین عالم خیر و شر وجود ندارد.

Autodeists - : خود پرستی ، خدایی جز خود انسان وجود ندارد و هر انسانی خود یک خداست.

Materialistic - : اعتقاد به اصالت ماده

 

- وابسته به راه چپ بودن در برابر راه راست که راه خدایی است.

 

- ضد مذهب بودن خصوصا مذاهبی که اعتقاد به زندگی پس از مرگ...

جهت خواندن بیشتر و مشاهده عکس ها به ادامه مطلب بروید...

http://up.20script.ir/file/1431038247951.gif

:: موضوعات مرتبط: شیطان پرستی، ،
:: برچسب‌ها: , نماد های شیطان پرستی, شیطان پرستی, نماد ها, AtheismNot , dualistic, Autodeists, Materialistic,
نویسنده : یارگمنام مهدی
تاریخ : جمعه 14 / 3 / 1393
زمان :
صوت/ سخنرانی رهبر معظم انقلاب در آیین ربع قرن ارتحال امام خمینی(ره)


دانلود

http://up.20script.ir/file/1431038247951.gif

:: موضوعات مرتبط: امام و رهبری، ،
نویسنده : یارگمنام مهدی
تاریخ : جمعه 14 / 3 / 1393
زمان :
مردم در زمان ظهور


 

آيا در حكومت حضرت مهدى (عليه السلام) تمام مردم اصلاح خواهند شد؟

پاسخ:
مطابق برخى از روايت اصلاحات حضرت مهدى عليه السلام فراگير بوده و شامل همه افراد روى زمين خواهد شد.
از امام حسن مجتبى عليه السلام نقل شده كه فرمودند:((خداوند در آخرالزمان مردى را بر مى انگيزاند كه كسى از منحرفان و فاسدان نمى ماند مگر اينكه اصلاح گردد)). (1)
امام باقر عليه السلام مى فرمایند:((هنگامى كه حضرت قائم ما قيام كند دستش را بر سر بندگان خدا مى گذارد و خردهايشان را جمع كرده (تمركز مى بخشد و رشد مى دهد) اخلاقشان را كامل مى كند)). (2)
رسول خدا صلى الله عليه و آله به حضرت فاطمه عليها السلام مى فرمایند:((خداوند از نسل اين دو (حسن و حسين عليهم السلام ) شخصى را بر مى انگيزد كه دژهاى گمراهى را مى گشايد و دل هاى سياه قفل خورده را تسخير مى نمايد)). (3)
پی نوشتها:
1- اثبات الهداة ، ج 3 ، ص 524.
2- كافى ، ج 1 ، ص 25.
3- عقد الدرر ، ص 152؛ اثبات الهداة ، ج 3 ، ص 448.
منبع : موعود شناسی و پاسخ به شبهات، علی اصغر رضوانی، انتشارات مسجد مقدس جمکران

http://up.20script.ir/file/1431038247951.gif

:: موضوعات مرتبط: معصومین، امام زمان عج، ،
نویسنده : یارگمنام مهدی
تاریخ : جمعه 14 / 3 / 1393
زمان :
اولین کار امام زمان(عج)


 

طبق بيان روايات حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف در اولين اقدام خود بعد از ظهور، خود را به جهانيان معرفي مي فرمايد و امر ظهورش را به مردم اعلام مي نمايد.
امام باقر عليه السلام در اين زمينه مي فرمايد: هنگامي که مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف ظهور کند به کعبه تکيه مي زند و مي گويد: « بقيه الله خير لکم ان کنتم مومنين » سپس خود را معرفي مي نمايد که: من بقيه الله، من خليفه الله و حجت الهي در ميان شما هستم. در آن حال هر کسي به او سلام مي کند، مي گويد: « السلام عليک يا بقيه الله ».(1)
در روايتي ديگر امام صادق عليه السلام مي فرمايد: قائم عجل الله تعالي فرجه الشريف به ديوار کعبه تکيه داده و مردم جهان را مخاطب قرار مي دهد و مي فرمايد: هر کس بخواهد آدم و شيث را ببيند، اينک منم آدم و شيث، هر کس بخواهد نوح و سام را ببيند، اينک منم نوح و سام، هر کس بخواهد ابراهيم و اسماعيل را ببيند، اينک منم ابراهيم و اسماعيل، هر کس بخواهد موسي و يوشع را ببيند، منم موسي و يوشع، هر کس بخواهد عيسي و شمعون را ببيند، منم عيسي و شمعون، ‌هر کس بخواهد محمد صلي الله عليه و آله و سلم و علي عليه السلام را ببيند، منم محمد صلي الله عليه و آله و سلم و علي عليه السلام، هر کس بخواهد حسن و حسين را ببيند، منم حسن و حسين، هر کس بخواهد امامان از اولاد حسين عليه السلام را ببيند، منم آن امامان معصوم از نسل پاک حسين عليه السلام،‌اينک سخنان مرا گوش کنيد تا شما را از آن چه شنيده و مي دانيد و آن چه تا کنون نشنيده و نمي دانيد، خبر دهم... .(2)
اين که حضرت عجل الله تعالي فرجه الشريف در مقام معرفي خود اسامي پيامبران و امامان عليهم السلام را مي برد، به خاطر اين است که ايشان عصاره و تجسم کامل اهداف و آرمان هايي به شمار مي رود که انبيا و اوصيا براي آن مبعوث شده اند؛ و حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف نماد کامل همه آرزوهاي تاريخ بشر است که تلاش انبياء و ائمه عليهم السلام را به ثمر مي نشاند.
پي نوشتها :
1. سي صادق شيرازي . المهدي في القرآن، ص76.
2. بحارالانوار، ج53،ص9.

http://up.20script.ir/file/1431038247951.gif

:: موضوعات مرتبط: معصومین، امام زمان عج، ،
:: برچسب‌ها: اولین کار امام زمان, اولین کار مهدی,
نویسنده : یارگمنام مهدی
تاریخ : جمعه 14 / 3 / 1393
زمان :
نماز امام علی (ع)


اميرالمومنين علي عليه‌السلام به همان شكلي نماز را به جاي مي‌آورد كه رسول خدا صلي الله عليه و آله، نماز مي‌خواند و امروزه شيعيان نيز به همان صورت نماز مي‌خوانند. در توضيح سخن فوق بايد گفت:
بنا بر شواهد تاريخي كه در ادامه مطالب به آن اشاره مي شود، پيامبر خدا صلي الله عليه و آله و حتي خليفه اول اهل سنت (ابوبكر) در تمام طول عمرشان هرگز دست بسته نماز نخواندند و اين عمل براساس سنت پيامبر(ص) نبوده بلكه از زمان خليفه دوم (عمر) شروع شده است. و جالب است بدانيد خود عمر نيز قسمت غالب عمرش را بدون بستن دستها نماز خوانده است!.
و اما درباره روش به جاي آوردن اين فريضه الهي (نماز)، بايد دانست شخصيتي مانند پيامبر(ص) بهتر از ديگران مي دانسته كه چه روشي مناسب تر است. علاوه بر اينكه در اين گونه موارد مهم، حتي خود پيامبر(ص) به تعليم الهي و از طريق جبرئيل امين روش وضو و نماز را فرا مي گرفته است و در حقيقت براي عبادت واقعي بايد از جهت شكل و محتوا تابع بود.
درباره اختلاف شيعه و اهل سنت در مورد نماز توجهتان را به مطالب زير جلب مي نماييم:
به اعتقاد شيعه اماميه , هيچ كس جز نبي اكرم (ص ) حق تشريع , تفسير و تبيين احكام الهي را ندارد. پيامبر اكرم (ص ) از طريق اتصال به منبع غيب , از احكام الهي مطلع مي شدند و مأمور به تبليغ اين احكام بودند. پس از پيامبر اسلام طبق نص و تصريح ايشان , ائمه (ع ) براي تبيين احكام الهي منصوب شده اند. از جمله طبق حديث مورد اتفاق جميع فرقه‌هاي مسلمان : «اني تارك فيكم الثقلين كتاب الله و عترتي ما ان تمسكتم بها لن تضلوا ابدا ; دو شيء گرانبها ميان شما باقي مي گذارم : كتاب خدا و اهل بيتم , مادامي كه به اين دو چنگ بزنيد گمراه نخواهيد شد».
اگر ائمه (ع ) حكمي يا كيفيت عملي را بيان مي كنند, صرفا بيان حكم الهي و نحوه عمل و سيره رسول اكرم (ص ) است و از پيش خود چيزي را تشريع نمي كنند. منشأ پيدايش برخي تفاوت ها در كيفيت نماز به دو عامل اساسي برمي گردد:
1- دور شدن از عصر حضور پيامبر اكرم (ص ) و پيدايش سؤالات جديد:
با رحلت رسول اسلام , دوران دسترسي به كسي كه مبين حكم الهي بود به سر رسيد. با گذشت زمان و دور شدن از عصر نبي اكرم و پيدايش مسائل و سؤالات جديدي در زمينه هاي مختلف (از جمله در زمينه مسائل مربوط به نماز و وضو) اهل سنت - كه راه دسترسي به بيانگر حكم الهي را بسته مي ديدند - براي يافتن پاسخ سؤالات خود, با اجتهاد و سليقه خود به پاسخ آنها پرداختند.
اما از ديدگاه شيعه، ائمه معصومين , مفسر و بيانگر حكم الهي بعد از نبي اكرم و بنا به سفارش ايشان بودند. آنان تا حدود 250 سال پس از رحلت نبي اكرم , نيز دسترسي به مبين و مفسر احكام الهي داشتند و ائمه (ع ), آنچه را كه حكم الهي بود تبيين مي كردند; مثلا در مسائلي چون : آيا مي توان با كفش نماز خواند؟ آيا اگر بر روي زمين و محل سجده نمازگزار, چيزي غير از اجزاي زمين (مثل فرش ) فاصله شود, مي توان بر آن سجده كرد يا نه ؟ آيا خواندن سوره هايي كه سجده واجب دارد در قرائت نماز جايز است و..., در حالي كه اهل سنت در اين امور به فهم و رأي خود استناد كرده اند.
2- تغييرات و تشريعاتي كه از سوي خلفا, پس از رحلت رسول اكرم (ص ) صورت گرفت - مانند دست بسته نماز خواندن عموما از زمان خليفه دوم مرسوم شد. درباره علت اين مسئله مورخان نوشته‌اند: وقتي اسيران فارس را نزد وي آوردند, آنان مقابل عمر دست بسته ايستادند. وي علت اين امر را جويا شد, گفتند ما مقابل اميران و بزرگان خود به جهت احترام اين گونه مي ايستيم . عمر از اين نحوه اظهار ادب خوشش آمد و گفت خوب است ما هم در مقابل خداوند در نماز اين گونه بايستيم!! (مستند العروه الوثقي , آيت الله خويي , ج 4, ص 445 - جواهرالكلام , ج 11, ص 19).
پاسخِ اميرالمومنين علي عليه السلام نيز به سوال مسلمانان روشن و واضح بود. ايشان مي‌فرمودند:‌ رسول خدا صلي الله عليه و آله به تعليم جيرائيل امين و دستور خداوند تبارك و تعالي اين‌گونه نماز مي‌خواند.

http://up.20script.ir/file/1431038247951.gif

:: موضوعات مرتبط: معصومین، امام علی ع، ،
نویسنده : یارگمنام مهدی
تاریخ : جمعه 14 / 3 / 1393
زمان :
حدیث (6) پيامبر صلى ا‏لله‏ عليه ‏و ‏آله :


حدیث (6) پيامبر صلى ا‏لله‏ عليه ‏و ‏آله :

بى اُنذِرتُم وَ بِعَلىِّ بنِ أبى طالِبِ اهْتَدَيتُم... وَ بِالْحَسَنِ اُعْطيتُمُ الإْحسانُ وَ بِالْحُسَينِ تَسعَدونَ وَ بِهِ تَشقونَ ألا وَ إنَّ الْحُسَينَ بابٌ مِن أبوابِ الْجَنَّةِ مَن عاداهُ حَرَّمَ اللّه‏ُ عَلَيهِ ريحَ الْجَنَّةِ؛

به وسيله من هشدار داده شديد و به وسيله على عليه ‏السلام هدايت مى‏يابيد و به وسيله حسن احسان مى‏شويد و به وسيله حسين خوشبخت مى‏گرديد و بدون او بدبخت. بدانيد كه حسين درى از درهاى بهشت است، هر كس با او دشمنى كند، خداوند بوى بهشت را بر او حرام مى‏كند.

البرهان فی تفسیر القرآن ج3 ، ص232

http://up.20script.ir/file/1431038247951.gif

:: موضوعات مرتبط: معصومین، حصرت محمد ص، امام علی ع، احادیث معصومین، ،
نویسنده : یارگمنام مهدی
تاریخ : شنبه 13 / 3 / 1393
زمان :
حدیث (4) نوف البكالى :


حدیث (4) نوف البكالى :

رَاَيْتُ أميرَ المُؤمِنينَ عليه‏السلام مُوَلِّيا مُبادِرا ، فَقُلْتُ : اَيْنَ تُريدُ يا مَولاىَ؟ فَقالَ : دَعنى يا نَوفُ ، اِنَّ آمالى تُقَدِّمُنى فِى المَحبوبِ. فَقُلتُ : يا مَولاىَ وَ ما آمالُكَ؟ قالَ : قَدْ عَلِمَهَا الْمَأمولُ وَ اسْتَغنَيتُ عَنْ تَبيينِها لِغَيْرِهِ ، وَكَفى بِالْعَبْدِ اَدَبا اَلاّ يُشْرِكَ فى نِعَمِهِ و اِرْبِهِ غَيْرَ رَبِّهِ؛

امير المؤمنين عليه‏السلام را ديدم كه شتابان مى‏رود . عرض كردم : مولاى من كجا مى‏روى؟ فرمودند : «اى نوف رهايم كن! آرزوهايم مرا به پيشگاه محبوب مى‏كشانَد». عرض كردم : مولاى من! آرزوهايتان چيست؟ فرمودند : «آن كس كه مورد آرزوست ، خود آنها را مى‏داند و نيازى نيست به غير او بگويم . بنده را همين ادب بس كه در نعمت‏ها و نيازش ، غير پروردگارش را شريك نگردانَد» .

بحار الانوار(ط-بیروت) ج91 ، ص94 - مستدرک الوسایل و مستنبط المسایل ج11 ، ص221

http://up.20script.ir/file/1431038247951.gif

:: موضوعات مرتبط: معصومین، امام علی ع، احادیث معصومین، ،
نویسنده : یارگمنام مهدی
تاریخ : شنبه 13 / 3 / 1393
زمان :
حدیث (3) رسول اكرم صلى‏ الله ‏عليه‏ و ‏آله :


حدیث (3) رسول اكرم صلى‏ الله ‏عليه‏ و ‏آله :

اَنـَا اَديبُ اللّه‏ِ وَ عَلىٌّ اَديبى ، اَمَرَنى رَبّى بِالسَّخاءِ وَ الْبِرِّ وَ نَهانى عَنِ الْبُخْلِ وَ الْجَفاءِ وَ ما شَى‏ءٌ اَبْغَضُ اِلَى اللّه‏ِ عَزَّوَجَلَّ مِنَ الْبُخْلِ وَ سوءِ الْخُلُقِ، وَ اِنَّهُ ليُفْسِدُ العَمَلَ كَما يُفْسِدُ الخَلُّ الْعَسَلَ؛

من ادب آموخته خدا هستم و على، ادب آموخته من است . پروردگارم مرا به سخاوت و نيكى كردن فرمان داد و از بخل و سختگيرى بازَم داشت . در نزد خداوند عزّوجلّ چيزى منفورتر از بخل و بد اخلاقى نيست ،و همانا آن عمل را ضايع مى‏ كند ، آن‏سان كه سركه عسل را.

مكارم الاخلاق ص 17

http://up.20script.ir/file/1431038247951.gif

:: موضوعات مرتبط: معصومین، حصرت محمد ص، احادیث معصومین، ،
نویسنده : یارگمنام مهدی
تاریخ : شنبه 13 / 3 / 1393
زمان :
حدیث (2) حضرت زهرا سلام الله علیها:


حدیث (2) حضرت زهرا سلام الله علیها:

اِنَّ السَّعیدَ، کُلَّ السَّعیدِ، حَقَّ السَّعیدِ مَن أحَبَّ عَلِیاً فی حَیاتِه وَ بَعدَ مَوتِه؛

همانا سعادتمند(به معنای) کامل و حقیقی کسی است که امام علی(ع) را در دوران زندگی و پس از مرگش دوست داشته باشد.

امالی(صدوق) ص182

http://up.20script.ir/file/1431038247951.gif

:: موضوعات مرتبط: معصومین، حضرت فاطمه سلام الله علیه، احادیث معصومین، ،
نویسنده : یارگمنام مهدی
تاریخ : شنبه 13 / 3 / 1393
زمان :
حدیث (1) پيامبر صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله:


حدیث (1) پيامبر صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله:

اَلرّوحُ وَ الرّاحَةُ وَ الفَلَجُ وَ الفَلاحُ وَ النَّجاحُ وَ البَرَكَةُ وَ العَفوُ وَ العافيَةُ وَ المُعافاةُ وَ البُشرى وَ النَّصرَةُ وَ الرِّضا وَ القُربُ وَ القَرابَةُ وَ النَّصر وَ الظَّـفَرُ وَ التَّمكينُ وَ السُّروُر وَ المَحَبَّةُ مِنَ اللّه‏ِ تَبارَكَ وَ تَعالى عَلى مَن اَحَبَّ عَلىَّ بنَ اَبى طالِبٍ عليه‏السلام وَ والاهُ وَ ائتَمَّ بِهِ وَ اَقَرَّ بِفَضلِهِ وَ تَوَلَّى الأَوصياءَ مِن بَعدِهِ وَ حَقٌ عَلَىَّ اَن اُدخِلَهُم فى شَفاعَتى وَ حَقٌ عَلى رَبّى اَن يَستَجيبَ لى فيهِم وَ هُم اَتباعى وَ مَن تَبِعَنى فَاِنَّهُ مِنّى؛


آسايش و راحتى، كاميابى و رستگارى و پيروزى، بركت و گذشت و تندرستى و عافيت، بشارت و خرّمى و رضايتمندى، قرب و خويشاوندى، يارى و پيروزى و توانمندى، شادى و محبّت، از سوى خداى متعال، بر كسى باد كه على بن ابى طالب را دوست بدارد، ولايت او را بپذيرد، به او اقتدا كند، به برترى او
اقرار نمايد، و امامانِ پس از او را به ولايت بپذيرد. بر من است كه آنان را در شفاعتم وارد كنم. بر پروردگار من است كه خواسته مرا درباره آنان اجابت كند. آنان پيروان من هستند و هر كه از من پيروى كند، از من است.

بحارالأنوار(ط-بیروت) ج 27، ص 92

http://up.20script.ir/file/1431038247951.gif

:: موضوعات مرتبط: حصرت محمد ص، احادیث معصومین، ،
نویسنده : یارگمنام مهدی
تاریخ : شنبه 13 / 3 / 1393
زمان :
درآمد معصومین و امامان(وضعیت درآمد اهل بیت(ع))
| ادامه مطلب...

 

باسلام ائمه اطهار ع چگونه با آن وضعيت سرسام آور اقتصادي كه حاكمان زمانشان براي آنان بوجود آورده بود كار و تلاش ميكردند؟ و زندگي خود را ميچرخاندند تا محتاج ديگران نباشند؟ و ديگر اينكه زماني كه فدك از فاطمه س غصب شد و وضعيت اقتصادي آنان انقدر ضعيف شد كه حتي نان شب نداشتند چگونه بازهم كار و تلاش ميكردند؟ و جالب اينكه در آن وضعيت سختي كه قرار داشتند به فضه كنيزش قران مي آموخت ؟

ابتدا مطالبي پيرامون كار كردن پيامبر اكرم و ائمه معصومين عليهم السلام خدمتتان ارائه مي شود و سپس در ادامه مطالبي به عنوان نتيجه و پاسخ كلي خدمتتان ارائه خواهيم كرد:

امامان معصوم گرچه امام و رهبر مردم بودند و مي توانستند از حق و حقوقي كه خداوند براي آنان قرار داده استفاده كنند ولي با اين حال, كار مي كردند و ثروت به دست مي آوردند و زندگي را از اين راه اداره مي كردند و از همين ثروتها در راه خدا خرج مي كردند.

پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه و آله پيش از هجرت و به خصوص در زمان قبل از بعثت به چوپاني و تجارت مشغول بوده است، در سيره‏ى ابن‏هشام حديثى نقل شده كه پيامبر(ص) فرمود: ... من هم گوسفند مى‏چراندم، (سيره‏ى ابن هشام، ج 1، ص 176، چاپ مصر). اما پس از هجرت، پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله كشاورزى و باغبانى داشتند. پس از آن كه حضرت از مكه به مدينه هجرت كردند، مردم مدينه زمين‏هايى را به ايشان اهداء كردند و رسول خدا(ص) در آن زمين‏ها كشاورزى و باغبانى مى‏كردند. پس از آن كه مسلمانان در دفاع از اسلام، با دشمنان درگير شدند، ثروت‏هاى زيادى به دست مسلمانان افتاد. اين ثروت‏ها دو قسم بودند. برخى از آن‏ها بدون اين كه جنگى صورت بگيرد، در اختيار مسلمانان قرار مى‏گرفت. اين‏گونه ثروت‏ها كه بدون درگيرى به دست مى‏آمد، به نص قرآن، حقّ خاصّ پيامبر بود و در اختيار آن حضرت قرار مى‏گرفت، مانند فدك، سرزمين‏هاى بنى‏نضير و دو قلعه از قلعه‏هاى خيبر به نام وطيح و سلالم. پيامبر اسلام در اين باغ‏ها و زمين‏ها به كشاورزى مى‏پرداخت و با درآمد آن‏ها، زندگى خود و خاندان خود را اداره مى‏كرد و با بقيه‏ى درآمد آن باغ‏ها و زمين‏ها براى مسلمانان تداركات جنگى تهيه مى‏كرد. همچنين به علاوة اين زمين‏ها و قلعه‏ها، يكى از عالمان يهودى به نام مُخَيريق هفت باغ خود را به پيامبر بخشيد و به جنگ احد رفت و در دفاع از اسلام و پيامبر به شهادت رسيد. اين هفت باغ كه به عنوان «عوالى» معروف بودند، در اختيار پيامبر قرار گرفت و آن حضرت در اين باغ‏ها هم كار مى‏كردند. (سيره‏ى حلبيه، ج 3، ص 361، س 3، محشّى به سيره‏ى نبويّه، سيد احمد زنى دحلان). علاوه بر اين‏ها به تصريح قرآن كريم خُمس سرزمين‏هايى كه با لشكركشى فتح مى‏شد، متعلق به شخص پيامبر بود و آن حضرت در آن زمين‏ها هم مى‏توانست كشاورزى كند. رواياتى نيز آمده كه نشان مى‏دهد پيامبر اسلام و على(ع) كشاورزى مى‏كردند و باغ داشتند. به عنوان مثال حديث دوم، چهارم و پنجم از باب 9 جلد 12 وسايل‏الشيعه، صفحه 22 و كتاب التجارة، ابواب مقدمات و نيز حديث 1 و 2، باب 10 دلالت دارند كه پيامبر و على(ع) كشاورزى و باغبانى مى‏كردند. در همين باب 10، در حديث سوم آمده است: (ما فى الاعمال شى‏ءٌ اَحبُّ الى‏اللّه‏ من الزراعة و ما بَعَثَ‏اللّه‏ُ نبيّاً الاّ زرّاعاً الاّ ادريس فانّه كان خيّاطاً( چيزي براى خدا محبوب‏تر از كشاورزى نيست و خداوند جز ادريس كه خياط بود، همه پيامبران را كشاورز مبعوث ساخته است . اين حديث هم مى‏رساند كه همه پيامبران كشاورزى مى‏كرده‏اند. البته توجه داشته باشيم كه پيامبر و على(ع) با اين كه كار مى‏كردند و درآمد به دست مى‏آوردند، خودشان از اين درآمدها بسيار كم استفاده مى‏كردند، بلكه در راه خدا مصرف مى‏كردند.

جهت خواندن بیشتر به ادامه مطلب بروید...

http://up.20script.ir/file/1431038247951.gif

:: موضوعات مرتبط: معصومین، ،
:: برچسب‌ها: درآمد معصومین و امامان(وضعیت درآمد اهل بیت(ع)), درآمد, اهل بیت, درامد معصومین,
نویسنده : یارگمنام مهدی
تاریخ : شنبه 13 / 3 / 1393
زمان :
اخلاق پيامبر صلی الله علیه و آله


اخلاق پيامبر صلی الله علیه و آله

از جمله موضوعاتى كه قرآن مجيد آن را به عظمت ياد نموده: خوش اخلاقى پيغمبر اكرم اسلام مي‌باشد، چنان كه در: (سوره قلم)، آيه 4 راجع به اخلاق آن حضرت مي‌فرمايد: «وَ إِنَّكَ لَعَلى‏ خُلُقٍ عَظِيمٍ؛ و حتما تو داراى يك خلق بزرگى مي‌باشى».(1)

اخلاق پيامبر مطابق و هماهنگ با قرآن بود. خداوند او را به مثل اين سخنان تربيت كرد كه:
1- «خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِينَ؛ با آن‌ها مدارا كن و به نيكى‏ها دعوت نما و از جاهلان روى بگردان». (سوره اعراف/199)
2- «إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسانِ وَإِيتاءِ ذِي‌الْقُرْبى‏ وَيَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَالْمُنْكَرِ وَالْبَغْيِ؛ خداوند فرمان به عدل و احسان و بخشش به نزديكان مى‏دهد، و از زشتي‌ها و منكرات‏ و ظلم و ستم نهى مى‏كند». (سوره نحل/90)
3- «وَاصْبِرْ عَلى‏ ما أَصابَكَ؛ در برابر مصائبى كه به تو مى‏رسد شكيبا باش». (سوره لقمان/17)
4- «فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاصْفَحْ؛ از آن‌ها درگذر و صرف‌نظر كن». (سوره مائده/13)
5- «ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ؛ بدى را با نيكى دفع كن». (سوره فصلت/34)

و آيات ديگر، سپس خداوند سيماى ظاهر و نهان آن‌ حضرت را كامل نمود، و او را چنين ستود: «وَ إِنَّكَ لَعَلى‏ خُلُقٍ عَظِيمٍ؛ و تو قطعا اخلاق عظيم و برجسته‏اى دارى». (سوره قلم/4)

آرى فضل بیكران خداوند را بنگر كه چگونه عطا كرد و سپس ستود. سپس پيامبر صلی الله علیه و آله به انسان‌ها آموخت كه خداوند ارزش‌هاى اخلاقى را دوست دارد، و انحرافات و لغزش‌هاى اخلاقى را دشمن دارد، و فرمود: «بعثت لاتمّم مكارم الاخلاق؛ من براى آن به رسالت مبعوث شدم كه ارزش‌هاى اخلاقى انسان‌ها را تكميل كنم.» سپس همه انسان‌ها را با تأكيد و ترغيب فراوان به رعايت ارزش‌هاى اخلاقى فراخواند.(2)

سعيد بن هشام مى‏گويد: به عايشه گفتم: اى ام‌المؤمنين، لطفا درباره اخلاق پيامبر برايم صحبت بدار، گفت: مگر قرآن نخوانده‏اى؟ گفتم: چرا. گفت: اخلاق پيامبر همانست يعنى تمام اخلاق پسنديده قرآنى را عمل مي‌فرمود، اين حديث را مسلم در صحيح خود آورده است.

يزيد بن بابنوس مى‏گويد:‌به عايشه گفتيم: اخلاق رسول خدا چگونه بود؟ گفت: اخلاق پيامبر همان اخلاق قرآن بود سپس ده آيه اول سوره مومنون را خواند و گفت اخلاق پيامبر صلی الله علیه و آله اين چنين بود.

ابودرداء هم مى‏گويد: از عايشه درباره اخلاق پيامبر صلی الله علیه و آله پرسيدم. گفت: اخلاق او همان اخلاق قرآن بود. از آن چه قرآن را خشنود سازد راضى بود و از آن چه قرآن را خشمگين سازد خشمگين مى‏شد.

عطيه عوفى در تفسير آيه «وَ إِنَّكَ لَعَلى‏ خُلُقٍ عَظِيمٍ» آيه 4 سوره 68 مى‏گويد: منظور ادب قرآنى است، يعنى پيامبر صلی الله علیه و آله مودب به آداب قرآنست.

از انس روايت است كه گفت: پيامبر صلی الله علیه و آله خوش خلق‏ترين مردم بود من برادر كوچكى داشتم كه تازه او را از شير گرفته بودند و او را مواظبت مي‌كردم كنيه‏اش ابوعمير بود، پيامبر چون او را مى‏ديدند مى‏گفتند از شير گرفتن چه بر سرت آورده است؟ و با او بازى مي‌فرمود. اين روايت را هم مسلم در صحيح خود آورده است.

از ثابت، از انس روايت است كه مى‏گفت: پيامبر صلی الله علیه و آله زيباتر و بخشنده‏تر و شجاع‏تر مردم بود. مسلم و بخارى هر دو نفر اين حديث را نقل كرده‏اند. على بن احمد بن عبدان از انس روايت مى‏كند كه مى‏گفت پيامبر صلی الله علیه و آله هرگز دشنام نميداد، ناسزا نمى‏گفت و لعن و نفرين نمى‏فرمود، به هنگام بازخواست حداكثر به طور شوخى مى‏گفت فلانى را چه مي‌شود چرا كوتاهى مى‏كند. اين حديث را هم بخارى در صحيح خود آورده است.

عبدالله بن عمر هم مى‏گفت: پيامبر هرگز ناسزا نمى‏گفت و دشنام نمي‌داد، همواره مى‏گفت گزيده‏ترين شما آن‌هايى هستند كه خوش خلق‏ترند.

ابوعبدالله جدلى مى‏گويد: از عايشه درباره اخلاق پيامبر صلی الله علیه و آله پرسيدم، گفت: هرگز دشنام و ناسزا نمى‏گفت. در كوچه و بازار بلند صحبت نمي‌كرد، بدى ‏را با بدى پاداش نمى‏داد بلكه همواره عفو و گذشت مى‏فرمود.(3)

يزيد بن هارون و اسحاق بن يوسف ازرق هر دو از زكرياء، از ابواسحاق، از ابوعبدالله جدلى نقل مى‏كند كه مى‏گفته است از عايشه پرسيدم اخلاق پيامبر صلی الله علیه و آله در خانه چگونه بود؟ گفت: از همه مردم نيك خلق‏تر بود نه دشنام مى‏داد و نه ياوه‏گو بود و نه در كوچه و بازار اهل هياهو، بدى را با بدى پاداش نمى‏داد بلكه عفو مى‏فرمود و گذشت مى‏كرد.(4)

امام على عليه السلام در بيان احوال و اخلاق پيامبر خدا می‌فرماید: ...هيچ گاه دو كار براى او (پيامبر صلى الله عليه و آله) پيش نيامد، مگر اين كه دشوارترينِ آن دو را برگزيد.(5)

الطبقات الكبرى به نقل از عايشه، در پاسخ اين سؤال كه: اخلاق پيامبر صلى الله عليه و آله در محيط خانه چگونه بود؟ فرمود: خوش‏خوترينِ مردمان بود. نه دشنام مى‏داد و نه بدزبانى مى‏كرد و نه در كوچه و بازار، هياهو به راه مى‏انداخت و نه بدى را به بدى جبران مى‏كرد؛ بلكه مى‏بخشيد و گذشت مى‏كرد.(6)

اشعار زيبا در وصف اخلاق پيامبر صلی الله علیه و آله
فاق النّبيين فى خلق و فى خلق × ولم يدا نوه فى علم ولاكرم‏
و كلّهم من رسول اللّه ملتمس × غرفا من البحر او رشفا من الديم‏
فهو الّذى تمّ معناه و صورته × ثمّ اصطفاه حبيبا بارئ النّسم
منزّه عن شريك فى محاسنه × فجوهر الحسن فيه غير منقسم‏
پيامبر در سيماى ظاهر، و اوصاف اخلاقى بر همه پيامبران برترى يافت، و هيچ كس از آن‌ها در علم و كمال، به پايه او نمى‏رسند و همه آن‌ها در پيشگاه رسول خدا صلی الله علیه و آله تقاضاى اندكى از دريا و قطره‏اى از باران كمال را دارند. پيامبر اسلام صلی الله علیه و آله همان انسان كاملى است كه در ظاهر و باطن در حد اعلاى كمال قرار دارد، و خداوند خالق انسان‌ها او را به عنوان حبيب خود برگزيده است و به راستى آن حضرت در شئون نيك اخلاقى، همتائى ندارد و جوهر حسن و زيبائى او، منحصر به او است.(7)

رسول خدا صلى الله عليه و آله مى‏فرمود: من به اخلاق نيك و پسنديده برانگيخته شده‏ام.

امام صادق عليه السلام فرمود: خداوند رسول خويش را به اخلاق نيك و پسنديده مخصوص گردانيد، شما هم خود را بيازماييد، اگر آن اخلاق نيك در شما بود خداى را سپاس گفته و از او بخواهيد تا آن را در شما بيفزايد. سپس امام عليه السلام آن‌ها را بدين ترتيب ده خصلت شمرد: يقين، قناعت، صبر، شكر، بردبارى، خوش‏خلقى، سخاوت، غيرت، شجاعت و جوانمردى.(8)

پی نوشت

(1). تفسير آسان، ج‏ 3، ص 52.
(2). سيرت پيامبر اعظم و مهربان، ص 142.
(3). ترجمه دلائل النبوة، ج ‏1، ص 153.
(4). ترجمه طبقات كبرى، ج ‏1، ص 353.
(5). حكمت‌نامه پيامبر اعظم صلى الله عليه و آله و سلم (فارسى)، ج ‏3، ص 549.
(6). حكمت‌نامه پيامبر اعظم صلى الله عليه و آله و سلم (فارسى)، ج ‏3، ص 551.
(7). سيرت پيامبر اعظم و مهربان، ص 140.
(8). آداب، سنن و روش رفتارى پيامبر گرامى اسلام، ص 23.

http://up.20script.ir/file/1431038247951.gif

:: موضوعات مرتبط: حصرت محمد ص، ،
:: برچسب‌ها: اخلاق پيامبر صلی الله علیه و آله, اخلاق, پیامبر اخلاق,
نویسنده : یارگمنام مهدی
تاریخ : شنبه 13 / 3 / 1393
زمان :
مهدویت در منابع اهل سنت
| ادامه مطلب...

 

آیا مساله مهدویت در منابع اهل سنت نیز بیان شده است؟

از جمله عقاید مشترک میان همه ادیان الهی و حتی مکاتب ساخته ي دست بشر ، آمدن مصلحی جهانی برای رفع همه مشکلات مردم می باشد . این عقیده از زمان افلاطون تا کنون مشاهده می شود و ملخص آن را می توان در واژگان " آرمان شهر " یا همان " مدینه فاضله " بیان نمود .
عقیده به مصلح جهانی و بشارت به آمدن وی در اسلام به نام عقیده مهدویت مشهور است و کلیه فرقه های اسلامی در این عقیده مشترک اند تا جایی که برخی از فرقه های انحرافی منتسب به اسلام دقیقا بر اساس عقیده به مهدویت به وجود آمدند .
مهدویت در منظر شیعه امامیه اثنی عشریه از اساسی ترین بنیانهای فکری - عقیدتی بوده تا جایی که هر جا نام شیعه اثنی عشریه مطرح می باشد ، عقیده به مهدویت نیز مطرح می گردد .و این امر ردّی است بر جاهلان و معاندینی که برای اثبات مهدویت در شیعه ، دنبال سند می گردند !
بحث عقیده به منجی آخر الزمان و آمدن مهدی (علیه السلام) در نزد علمای اهل تسنن نیز مطرح بوده و حتی گروهی از آنها نیز – در مورد منجی – همان فردی را اراده می کنند که شیعیان بدان اعتقاد دارند .
البته گروهی قلیل نیز در میان اهل تسنن هستند که احادیث دال بر وجود و ظهور حضرت مهدی علیه السلام را از اساس مردود می دانند ( همانند ابن خلدون و احمد امین مصری و رشید رضا ) و یا مصداق مهدی علیه السلام را کسانی همچون حضرت عیسی علیه السلام می دانند ( همانند ابومحمد بن ولید بغدادی) که البته این عقاید حتی در نزد خود عامّه نیز بعنوان اقوال شاذ بیان می گردد .
ما در نوشتار فوق ، به اقوال علمای اهل تسنن در مورد صحت اصل موضوع مهدویت و قبول آن اشاره خواهیم نمود .لازم به تذکر می باشد که در این مقاله ، هدف از اشاره به سخنان اهل تسنن (و حتی وهابیون ) در مورد بحث مهدویت تنها و تنها از باب الزام و اسکات خصم بوده تا رفع شبهه برخی جهّال گردد و البته این امر ،سیره مستمره علمای اعلام شیعه در طی قرون و اعصار در مقابل مخالفین بوده است . وگرنه شیعیان ، نه تنها در این بحث ، بلکه در تمامی مباحث اعتقادی خود ، تنها و تنها مقیّد به رجوع به کتاب الله الحکیم و سنت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام بوده و کوچکترین نیازی به رجوع به شاگردان مکتب سقیفه ندارند .
در این نوشتار ، به سخن گروهی از علمای اهل تسنن در مورد تواتر و کثرت احادیث مهدویت در نزد ایشان و مقبول آن اشاره خواهیم نمود .

1 – ابومحمد حسن بن علی بربهاری ( متوفی 329 ه. ق)

وی در کتاب " شرح السنه " ، یکی از امور اعتقادی اهل تسنن را این چنین بیان می کند :
والإيمان بنزول عيسى ابن مريم عليه السلام ينزل فيقتل الدجال ويتزوج ويصلي خلف القائم من آل محمد صلي الله عليه وسلم ويموت ويدفنه المسلمون
ایمان به نزول عیسی بن مریم علیه السلام ، ایشان نازل شده و دجال را می کشد و ازدواج کرده و پشت سر قائم آل محمد صلی الله علیه و آله نماز خوانده و از دنیا می رود و مسلمین او را دفن می کنند . 11

2 - ابوالحسن محمد بن حسین ابری سجزی ( متوفی 363 ه. ق )

وی در کتاب " مناقب الشافعی " این چنین می گوید :
وقد تواترت الاخبار واستفاضت عن رسول الله صلى الله عليه وسلم بذكر المهدي وأنه من أهل بيته وأنه يملك سبع سنين وأنه يملأ الأرض عدلا وأن عيسى عليه السلام يخرج فيساعده على قتل الدجال وأنه يؤم هذه الأمة ويصلي عيسى خلفه . في طول من قصته وأمره
اخبار متواتر و مستفیض از رسول الله صلی الله علیه و آله در مورد مهدی رسیده است و اینکه او (علیه السلام) از اهل بیت پیامبر بوده و 7 سال حکومت خواهد کرد و زمین را از عدل ، پُر خواهد نمود . و اینکه عیسی علیه السلام برای کشتن دجال ، به کمک وی خواهد آمد و مهدی (علیه السلام) با مردم نماز می گذارد و عیسی علیه السلام به او اقتدا می کند .
این سخن ابوالحسن ابری را بسیاری از علمای اهل تسنن از قول او بیان نموده اند . 2
3 – ابوالقاسم علی بن حسن بن عساکر شافعی ( متوفی 571 ه. ق )
وی در " تاریخ مدینه دمشق " به نقل از بیهقی ( متوفی 458 ه. ق ) چنین می گوید :
والأحاديث في التنصيص على خروج المهدي أصح إسنادا وفيها بيان كونه من عترة النبي
احادیثی که نص بر خروج مهدی(علیه السلام) می باشد صحیح ترین اسناد را دارا می باشد و در آنها بیان شده است که مهدی(علیه السلام) از عترت نبی اکرم صلی الله علیه و آله می باشد .3

3 - عبدالرحمن بن عبدالله سهیلی ( متوفی 581 ه. ق )

وی در کتاب " الروض الانف " این چنین می گوید :

جهت خواندن بیشتر به ادامه مطلب بروید...

http://up.20script.ir/file/1431038247951.gif

:: موضوعات مرتبط: امام زمان عج، ،
نویسنده : یارگمنام مهدی
تاریخ : شنبه 13 / 3 / 1393
زمان :
همسر و فرزندان امام زمان(عج)


 

آيا امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف)زن و فرزند دارد؟

در زمينه همسر و فرزند داشتن امام زمان (ع) به دو دسته از روايات بر مي خوريم بر اساس اين دو دسته از روايات گروهي معتقدند که امام زمان (ع) همسر و فرزنداني در دوره غيبت دارند و بر طبق بخش ديگري از روايات عده اي معتقد شده اند امام زمان (ع) زن و فزند داشتن شان يقيني نيست. آن کساني که مي گويند امام زمان(ع) زن و فرزند دارند به سه دليل تمسک جسته اند:
?- قواعد کلي: يعني بر طبق احکام اسلام يکي از سنت هاي مهم پيامبر اکرم (ص) ازدواج است که امام زمان (ع) به رعايت سنت هاي پيامبر (ص) از همه مردم اولي است.
?- روايات : به عنوان مثال سيد بن طاووس در جمال الاسبوع مي فرمايد: روايتي با سندهاي متصل يافتم که حضرت ولي عصر (ع) را اولاد بسياري است در شهرهاي کرانه دريا که آن ها هر کدام والي و حاکم اند ...
?- دعاها: در برخي از دعاها اشاره اي به اهل بيت امام زمان (ع) به ميان آمده است مثل يا مولاي يا صاحب الزمان صلوات الله و علي آل بيتک ... علي اهل بيتک ... روي هم رفته اين موارد به زن فرزند داشتن امام زمان (ع) دلالت دارند.
مرحوم کفعمي در کتاب مصباح نقل کرده است که بر طبق روايتي همسر آن حضرت از نسل عبد العزي پسر عبدالمطلب مي باشد ... (لازم به تذکر است که به روايات مذکور از جهات مختلف ايرادهايي وارد کرده اند که در اين باره به کتاب يکصد پرسش و پاسخ پيرامون امام زمان (ع) صفحه ??? و ??? و ??? مراجعه کنيد.)
در مقابل دلايلي هم اقامه شده است که آن حضرت حداقل هم اکنون فرزندي ندارد از جمله آن ها روايتي است که مسعودي از علي بن ابي حمزه ابن السراج و ابن سعيد مکاري نقل مي کند که آن دو مي گويند به خدمت امام رضا (ع) رسيديم. علي بن ابي حمزه عرض کرد«از پدرانت روايت کرده ايم که امام از دنيا نمي رود تا فرزندش را ببيند.» حضرت فرمودند: «آيا در اين حديث روايت کرده ايد الاالقائم» عرض کردند: «بلي»، يا در روايت ديگر دارد: امامي وجود ندارد مگر اين که فرزندي دارد جز امامي که حسين (ع) براي او از قبر بيرون مي آيد او فرزند ندارد و ...
به هر حال اگر چه همسر و فرزند داشتن آن حضرت محتمل است، اما در بررسي اخبار و احاديث وارده روايت معتبري که موجب اطمينان باشد به چشم نمي خورد، يا در عين حال نه زن و فرزند داشتن و نه زن و فرزند نداشتن هيچ کدام با احکام اسلام منافاتي ندارد؛ چرا که نکات منفي ترک تاهل به جهت برخورداري امام (ع) از نيروي عصمت متوجه امام(ع) نمي باشد. در مورد خصوصيات خاص و دقيق همسر و تعداد فرزندان مطلبي خاص در روايات به چشم نمي خورد.

http://up.20script.ir/file/1431038247951.gif

:: موضوعات مرتبط: امام زمان عج، ،
نویسنده : یارگمنام مهدی
تاریخ : شنبه 13 / 3 / 1393
زمان :
ولادت امام زمان(عج)


 

 

با توجه به اهميت فوق العاده ولادت با سعادت مصلح جهاني، علاوه بر اينکه صدها تن از علماي برجسته، محدثان وارسته مورخان شايسته، تاريخ دقيق آن لحظه با شکوه را در منابع حديثي، رجالي، تفسيري و تاريخي خود ثبت کرده اند. که به برخي از آن ها که در قرون اوليه غيبت کبري يا در عصر غيبت صغري نوشته شده اشاره مي شود.
. قديمي ترين منبعي که در آن تاريخ تولد امام زمان ـ عجل الله تعالي فرجه الشريف ـ ذکر شده، کتاب گران سنگ «اثبات الرجعه» اثر فضل بن شاذان نيشابوري است.
ضل بن شاذان چهار امام معصوم يعني امام رضا، امام جواد، امام هادي و امام حسن عسکري ـ عليهم السلام ـ را درک کرد. و از آن ها حديث نقل کرده و در ربيع الاول 260 هجري، اندکي قبل از شهادت امام حسن عسکري ديده از جهان فرو بسته است.
وي در کتاب «اثبات الرجعه» تاريخ دقيق ميلاد مسعود قبله موعود را با يک واسطه از امام حسن عسکري ـ عليه السلام ـ روايت کرده که ترجمه حديث ذکر مي شود: فضل بن شاذان از محمد بن علي بن حمزه از امام حسن عسکري ـ عليه السلام ـ روايت مي کند که فرمود:
ولي خدا و حجت خدا بر بندگان و جانشين من بعد از من، در شب نيمه شعبان، سال 255، به هنگام طلوع فجر به صورت ختنه شده، ديده به جهان گشود.
خستين کسي که او را غسل داد «رضوان» خازن بهشت بود، که با گروهي از فرشتگان مقرب با آب کوثر و سلسبيل او را شست و شو داد، سپس عمه ام «حکيمه» دختر امام جواد ـ عليه السلام ـ او را شست و شو داد. با توجه به سوال فقط آثار را معرفي مي کنيم.[1]
. ابو جعفر محمد بن يعقوب کليني، متوفاي 329 هجري قمري، در کتاب شريف اصول کافي آورده است که «حضرت صاحب ـ عليه السلام ـ در نيمه شعبان سال 255 متولد شده است. اين توقيع از ناحيه امام ابي محمد (امام عسگري ـ عليه السلام ـ ) بيرون آمده که: اين است سزاي آن کسي که به خدا افترا بندد درباره دوستان او، او گمان مي کرد مرا مي کشد و من فرزندي ندارم، چگونه ديدي توانائي خدا را؟ و براي او فرزندي متولد شد که او را (م ح م د) ناميد».[2]
. ابو جعفر محمد بن علي بن حسين بن بابويه معروف به صدوق، متوفاي 381 هجري قمري، نويسنده کتاب «کمال الدين و تمام النعمه» که با دعاي امام زمان(عج) به دنيا آمده و با دستور آن حضرت اين کتاب را نوشته است در باب 42 با عنوان روايات ميلاد قائم ـ عليه السلام ـ پانزده حديث درباره تولد آن حضرت مي باشد از جمله:
«صاحب الزمان ـ عجل الله تعالي فرجه الشريف ـ در نيمه شعبان سال 255 متولد گرديد.»[3]
. ابو عبدالله محمد بن محمد بن النعمان معروف به مفيد، متوفاي 413 هجري قمري، که مرجع تقليد شيعيان اماميه بود از امتيازات و فضائل خاصه شيخ مفيد توقيعات آن حضرت به وي مي باشد.
در مورد ميلاد آن حضرت مي گويد:
«حضرت ولي عصر ـ عجل الله تعالي فرجه الشريف ـ در نيمه شعبان سال 255 هجري متولد شد.»[4]
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
عصر ظهور کوراني.
روزگار رهايي، کامل سليماني، (ترجمه ي مهدي پور).
---------------------------------------
[1]. مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، ج51، ص24؛ حر عاملي، اثبات الهداه، قم، 1399ق، ج3، ص570.
[2]. محمدبن يعقوب کليني، اصول کافي، ترجمه محمد باقر کمره اي، قم، انتشارات اسوه، چاپ دوم، 1372ش، ج3، ص519، باب ولادت حضرت صاحب(عج).
[3]. شيخ صدوق، کمال الدين و تمام النعمه، تحقيق و تصحيح علي اکبر غفاري، ترجمه منصور پهلوان، قم، دارالحديث، چاپ دوم، 1382ش، ج2، ص155.
[4]. شيخ مفيد، ارشاد مفيد، ترجمه شيخ محمد باقر ساعدي، تهران، کتاب فروشي اسلاميه، چاپ سوم، 1376ش، باب 37، ص672.

http://up.20script.ir/file/1431038247951.gif

:: موضوعات مرتبط: امام زمان عج، ،
نویسنده : یارگمنام مهدی
تاریخ : شنبه 13 / 3 / 1393
زمان :
تفاوت بعثت پیامبر اکرم(ص) با سایر پیامبران اولوالعزم


 

آیت الله سید محمدتقی آل هاشم، امام جمعه موقت تبریز، در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری حوزه در تبریز، با بيان فلسفه بعثت پیامبر گفت: پيامبر اسلام(ص) فرمودند: من برای تمام كردن مكارم و خوبی ‌های اخلاق برانگیخته شدم، البته اين بخشی از فلسفه بعثت پيامبر گرامی اسلام است. وی با اشاره به علل بعثت پیامبران از ديدگاه قرآن كريم تصریح کرد: خداوند در آیه 36 سوره نحل می فرماید: ما در هر امتی پيامبری برانگيختيم تا به آنان بگويد، خدا را بپرستيد و از پرستش غير خدا خودداری كنيد، گروهی هدايت يافتند و گروه ديگر، شايسته گمراهی و ضلالت شدند.
*انگیزه بعثت پیامبران
امام جمعه موقت تبریز همچنین با اشاره به آیات بعثت در سوره های عنکبوت و هود اظهار داشت: مجموع اين آيات گواهی می دهند كه یکی از انگيزه‌های بعثت پيامبران، آشنايی انسان با مبدا و معاد است، به گونه‌ای كه اگر اين گروه در ميان مردم نبودند، هدف ياد شده به ندرت جامه عمل به خود می ‌پوشيد.
آیت الله آل هاشم گفت: مردم پیش از بعثت پیامبر، مذهب‌ های گوناگون و بدعت‌های زياد داشتند، گروهی خدا را به مخلوق تشبيه می كردند، گروهی بت ها را می پرستیدند، اما پیامبر، آنان را از گمراهی به سمت توحيد هدايت کرد.
وی با اشاره به انگيزه ديگر برای بعثت پيامبران اظهار داشت: فلسفه دیگر بعثت پیامبران، رفع اختلاف و دو دستگی ‌ها ميان بشر بود، پيامبران الهي با تعاليم و شرايع خود مبعوث شدند تا به اختلاف‌ها پايان بدهند.
امام جمعه موقت تبریز با اشاره به آیاتی از سوره بقره گفت: آیات قرآن از يک نوع وحدت ميان افراد بشر و سپس بروز اختلاف و نياز به بعثت پيامبران حكايت می كند، مشيت الهی ايجاب كرد كه بار ديگر وحدت حكمفرما شود و اين امر جز با اعزام آموزگاران الهی امكان ‌پذير نبود.
وی با اشاره به اینکه قرآن مجيد از برخی از پيامبران نام برده است كه علاوه بر مقام والای تبليغ احكام الهی، اختلافات مردم را در يک رشته از موضوعات، برطرف می ‌كردند، گفت: يكی از علل بعثت پيامبران، داوری در خصومتها و مرافعه‌ها و رفع اختلاف در موضوعات بوده است.
آیت الله آل هاشم افزود: در برخی از آيات الهی نیز انگيزه بعثت پيامبران و فرو فرستادن كتاب‌های آسمانی، تحقيق قسط در ميان مردم بيان شده است.
وی همچنین آموزش كتاب آسمانی و حكمت را از دیگر اهداف بعثت پیامبران دانست و اظهار داشت: مقصود از كتاب، كتاب هر پيامبری است كه با آن مبعوث شده است، مانند «صحف» نسبت به موسی و عيسی و «قرآن» نسبت به حضرت محمد(ص).
آیت الله آل هاشم تهذيب و تزكيه را هدف دیگر بعثت پیامبران دانست و ابراز داشت: پيامبر اسلام آمده است كه انسانها را هم در زمينه علم و دانش و هم اخلاق و عمل پرورش دهد، تا به وسيله اين دو بال بر اوج آسمان سعادت پرواز كنند، در‌ آيات قرآن نیز تعليم و تزكيه در كنار هم آمده و نشان دهنده اين است كه اين دو امر در يكديگر تاثير متقابل دارند.
تفاوت بعثت پیامبربا سایر پیامبران
امام جمعه موقت تبریز با اشاره به تفاوت بعثت پیامبر ختمی مرتبت با بعثت سایر پیامبران گفت: پس از شناخت پیامبر خدا، مهم ‏ترین مسئله در زمینه معرفت شخصیت پیامبر اکرم(ص)، آشنایى با فلسفه بعثت ایشان است.
وی افزود: فلسفه بعثت پیامبر خاتم، در اساس، با فلسفه بعثت سایر پیامبران تفاوتى ندارد، تنها تفاوت این است که ایشان، برنامه سایر پیامبران را تکمیل کرده و بدین جهت، نبوت به حضرت محمد(ص) ختم شده است.
آیت الله آل هاشم تصریح کرد: پيامبران اولوالعزم گروهى از پيامبران هستند كه صاحب شريعت بودند و شريعت پيشين را با ظهور خود نسخ كردند آنان علاوه بر صبر و استقامت ممتاز، شريعت جداگانه داشتند و انبياى معاصر يا پس از آنان از دين آنان پيروى می كردند تا وقتى كه پيامبر اولوالعزم ديگر شريعت جديدى می آورد.
امام جمعه موقت تبریز با اشاره به اینکه با ظهور پيامبر اسلام، باب جديدى به روى مردم باز شد، افزود: دين همه پيامبران اولوالعزم از آغاز تا به زمان بعثت پيامبر اولوالعزم بعدی و نبوت او محدود بوده است، زيرا اديان الهى، سيرى رو به تكامل داشته اند. هر چند اصول همه شرايع مشترک به شمار می آيد و برنامه عملى و نحوه بيان معارف در آنها بر اساس مقدار فهم مردم در هر دوره بوده است.
تفاوت خطابه خداوند نسبت به پیامبران
وی در بخش دیگری، با اشاره به مقايسه نوع خطابه های خداوند نسبت به پيامبران ديگر گفت: حضرت آدم(ع) از خداوند متعال طلب مغفرت می كند، اما خداوند به پيامبر اکرم(ص) مژده مغفرت می دهد.
آیت الله آل هاشم افزود: حضرت نوح(ع) از خداوند درخواست نابودی دشمنانش را می كند، اما به پيامبر اعظم پيشاپيش مژده مصونيت از شر دشمنان داده می شود.
امام جمعه موقت تبریز ابراز داشت: حضرت ابراهيم(ع) از خداوند درخواست می كند تا در روز قيامت خوار و رسوا نگردد، اما به پيامبر اکرم(ص) وعده عدم خزی در روز قيامت داده می شود، روزی كه خداوند پيامبر را خوار و رسوا نمی كند.
وی ادامه داد: حضرت ابراهيم(ع) از خداوند، طهارت ذريه خود را طلب می كند، ولی به پيامبر اعظم گفته می شود: خداوند اراده كرده است تا ذريه ات را طاهر و پاک گرداند، همچنین حضرت ابراهيم(ع) از خدای متعال درخواست می كند كه وارث بهشت شود، اما به پيامبر اعظم وعده بهشت داده می شود.
آیت الله آل هاشم همچنین با اشاره به اینکه حضرت لوط (ع) از خداوند طلب ياری كرده و می فرمايد: پروردگارا مرا در برابر اين قوم فاسد ياری فرما، گفت: این در حالی است که به پيامبر اکرم(ص) وعده ياری و مژده نصرت داده می شود.
امام جمعه موقت تبریز در ادامه با اشاره به اینکه حضرت شعيب از خداوند فتح و پيروزی بر دشمنانش را طلب می كند، خاطرنشان کرد: خداوند در سوره فتح، وعده و مژده پيروزی به پیامبر می دهد.
وی تاکید کرد: حضرت موسی از خداوند متعال، شرح صدر را درخواست می كند، در مقابل به پيامبر ختمی مرتبی، پيشاپيش شرح صدر عنايت می شود.
گفتگو: بیت اله احمدی

http://up.20script.ir/file/1431038247951.gif
نویسنده : یارگمنام مهدی
تاریخ : شنبه 13 / 3 / 1393
زمان :
علت قتل امیرالمونین(ع)


 

آيا عشق يك زن باعث قتل على ع توسط ملجم شد؟

پاسخ: در مورد قطام در تاريخ نقلهاي بسيار متفاوتي بيان شده است اما در كل مي توان آنها را به دو دسته تقسيم كرد. دسته اول گروهي كه قائل به وجود قطام شده اند كه قضيه او را تقريبا به اين شكل بيان كرده اند: قطام قبل از اينكه با عبدالرحمان مرادى (قاتل اميرالمومنين على«ع») آشنا شود با جوانى به نام سعيد كه ابتدا از هواخواهان عثمان و از دشمنان على (ع) بود آشنا شد و چون پدر و برادرش در جنگ نهروان كشته شده بودند سخت كينه على(ع) را در دل گرفته و در صدد قتل آن حضرت بود تا اين كه وقتى سعيد را ديد و زمينه را در او مساعد يافت به او گفت شرط ازدواج با من كشتن على بن ابى طالب است و در اين مورد قرار دادى نوشتند و سعيد آن را امضا كرد.
اما سعيد به طرف مكه رفت و با وصيت جدش و كوشش پسر عمويش عبدالله از دشمنى با على دست كشيد و از هواخاهان آن حضرت شد و وقتى به كوفه آمد سعى كرد كه قطام را نيز از آن تصميم خود منصرف كند اما قطام نيز از روى حيله ونيرنگ با او، به ظاهر كلام او را تصديق كرد و گفت: من نيز از عقيده سابق خود برگشتم و الان از طرفداران على (ع)مى‏باشم و در اين هنگام قطام از سعيد شنيد كه سه نفر در مسجدالحرام و كنار خانه كعبه عهد بستند كه در شب 17رمضان هر كدام يكى از اين سه نفر حضرت على(ع) معاويه و عمروعاص را بكشند. و سپس سعيد و عبدالله از قطام خداحافظى كردند و به طرف مصر رفتند تا بلكه بتوانند آن مردى را كه مأموريت يافته حضرت على(ع) را در شب 17رمضان به قتل برساند پيدا كنند و او را از تصميم خود منصرف سازند و هر دو از قطام خداحافظى كردند به وعده ديدار دوباره و قطام نيز شخصى در مصر نزد عمروعاص فرستاد و گزارش به او داد كه اين دو نفر مى‏آيند ... او در صدد بود تا به هر طريقى شده عبدالرحمان را پيدا كند تا اين كه بالاخره در كوفه عبدالرحمان را پيدا كرد و وقتى كه از اوخواستگارى نمود گفت شرط ازدواج با من كشتن على (ع) است و او هم قبول كرد تا شب موعود فرا رسيد و سعيد نيزچون به فسطاط رسيد عبدالله از طرف عمرو دستگير شد و سعيد دانست كه آن شخصى كه كمر قتل على را بسته بودشخصى به نام عبدالرحمان است و روز گذشته به‏ طرف‏ كوفه ‏رفته‏است و در اين جا با سفارش خوله - كه دخترى ازطرفداران علي(ع) بود - به طرف كوفه حركت كرد تا اين كه بتواند او را از تصميمش منصرف كند يا موضوع را به على(ع) گزارش دهد. اما قطام چون مى‏خواست اين راز فاش نشود تصميم گرفت كه از رفتن سعيد به خانه حضرت على(ع)جلوگيرى كند. بدين جهت غلام خود ريحان را در بيرون دروازه كوفه به استقبال سعيد فرستاد تا او را به خانه قطام دعوت نمايد و قطام نيز او را سرگرم كند. اما سعيد چون ديد وقت بسيار تنگ است و شايد فرصت از دست برود تصميم گرفت يكسره به خانه حضرت على(ع) برود و قطام نيز عهدنامه‏اى را كه با سعيد در ابتدا امضا كرده بودند به خانه حضرت فرستاد. وقتى سعيد به در خانه رفت قنبر غلام حضرت او را شناخت و به عنوان شخصى متهم و مجرم زندانى كرد تا انتقام حضرت على (ع) را از او بگيرد.اما قطام نيز همان روز صبح به همراه كنيز و غلامش از كوفه خارج شده و يكسره به مصر به سوى عمروعاص رفتند. اما در آن جا نيز براى عمرو ثابت شد كه قطام از موضوع توطئه قتل عمرو اطلاع داشته و عمدا جريان را براى او گزارش نكرده و در اين جا تصميم گرفت كه شب آنها را زندانى كند تا فردا تصميم نهايى را بگيرد. اما قطام شبانه با همكارى غلامش ريحان در زندان را شكسته و فرار كردند وعمرو نيز نتوانست به آنها دسترسى پيدا كند. عبدالله نيز به دست عمرو گرفتار شده بود. اما چون توطئه قتل عمرو را به او گفته بود و عمرو از كشته شدن نجات پيدا كرد مورد عفو قرار گرفت. بلال و سعيد در هنگام بازگشت از دمشق، شبى در كنار درياچه‏اى استراحت مى‏كردند كه ديدند قطام و غلامش ريحان نيز در كنار درياچه به استراحت مشغول هستند و بلال وقت را غنيمت شمرد و موقعى كه ريحان براى تهيه آذوقه از چادر دور شد رفت و سر قطام را بريد و نزد سعيد برد و سعيدآهى كشيد و گفت من تا زنده بودم آرزو داشتم دستم به او برسد ولى تقدير اين چنين بود كه بعد از مرگش بدن او را لمس كنم، (نقل از فاجعه رمضان، جرجى زيدان، و بحار، ج 42، ص 298).

و دسته دوم گروهي كه قائل به نفي وجود شخصي به نام قطام شده اند كه مهمترين آنها دكتر شهيدي است, مرحوم سيد جعفر شهيدي اصلا قضيه قطام را افسانه اي بيش نمي داند و به كلي آن را انكار مي كند و با دلايل محكم اثبات مي كند كه اين قضيه ساخته و پرداخته نويسندگان متاخر است.

ايشان در كتابش مي نويسد: ...شگفت‏تر از اصل داستان پيدا شدن ناگهانى زنى به نام قطام است كه ابن ملجم چون او را ديد يك دل نه صد دل عاشق وى شد.و شگفت‏تر از داستان قطام, خود قطام است, در حالى كه طبرى او را زنى قديسه مى‏شناساند و مى‏گويد: «در مسجد اعظم معتكف بود كه ابن ملجم و دو تن ديگر به نزد وى به مسجد آمدند و گفتند: ما بر كشتن على متحد شده‏ايم.» ابن اعثم،او را زنى بو الهوس و نيمه روسپى معرفى مى‏كند.... (زندگاني اميرالمومنين علي(ع)، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، چاپ 17، ص 160) . ايشان در ادامه مي گويد: اصل به وجود آمدن قضيه قطام بيشتر از زبان ابن اعثم گفته شده و در منابع دست اول از آن نامي برده نشده است.

http://up.20script.ir/file/1431038247951.gif

:: موضوعات مرتبط: امام علی ع، ،
نویسنده : یارگمنام مهدی
تاریخ : شنبه 13 / 3 / 1393
زمان :
مزار مادر امام رضا(ع) کجا واقع شده است؟


 

در شهر مدینه یادگاری از امام رضا(ع) باقی مانده که هم اکنون محل زیارت زائران ایرانی است. این محل، خانه اهل‌بیت(ع) و مدفن قبر حمیده خاتون مادر امام موسی کاظم(ع) و نجمه خاتون مادر امام رضا(ع) در اینجا واقع است. آنجا را «مشربه ام ابراهیم» می نامند.
«مشربه ام ابراهیم» نام مکانی است که در شارع علی ابن ابیطالب و در داخل یک کوچه قرار دارد، وقتی زائران در کنار این کوچه می‌ایستند، یک چهار دیواری با سیمان سفید مشاهده می‌کنند که درب آن قفل شده است.

در واقع مَشربه امّ ابراهیم، باغ کوچکی بوده در مدینه و در منطقه عوالی بوده است که خانه ماریه قبطیه، همسر پیامبر(ص) و مادر ابراهیم فرزند رسول خدا(ص) بوده است.

ابراهیم در اینجا به دنیا آمد و پیامبر(ص) اقامتی طولانی در این محل داشته و در آنجا بسیار نماز گزارده‌اند.

در روایت است که از امام صادق(ع) پرسید: ما مساجدی را که پیرامون مدینه هستند، زیارت می‌کنیم، از کدامین مسجد آغاز کنیم بهتر است؟

امام صادق(ع) به عقبه بن خالد فرموند: در مسجد قبا زیاد نماز بخوان؛ زیرا آن نخستین مسجد در این منطقه است که رسول خدا(ص) در آنجا نماز خواند. پس از آن، به مشربه امّ ابراهیم برو و در آنجا نماز بگزار، زیرا آنجا مسکن دوم پیامبر خدا(ص) و محل نماز او است.

بنا بر روایات این مکان اولین خانه حضرت علی(ع) و فاطمه زهرا(س) بوده است که این بزرگواران زندگی معنوی و پر خیر و برکت خود را در اینجا شروع کردند، اما این مشربه اتفاقات دیگری نیز در درون خود دارد، اینجا محل تولد امام موسی کاظم(ع) نیز است؛ چرا که بعد از رسول خدا(ص) این مکان در اختیار اهل بیت عصمت و طهارت قرار گفت.

http://up.20script.ir/file/1431038247951.gif

:: موضوعات مرتبط: امام رضا ع، ،
نویسنده : یارگمنام مهدی
تاریخ : شنبه 13 / 3 / 1393
زمان :
خریدن زمین کربلا


 

كهن‌ترين روايتي كه در اين باره وجود دارد، روايت شيخ بهائي در كتاب كشكول است.( ر.ك: شيخ بهائي، كشكول، ترجمه و شرح محمدباقر ساعدي خراساني، تهران، اسلاميه، 1358 ش، ج1، ص 201).
همچنين بر اساس گفتة محدث نوري، شيخ بهايي به نقل از دست خط جدش محمد بن علي جُباعي و او به نقل از دست خط سيد ابن طاووس و وي از جزء دوم كتاب زيارات محمد بن احمد بن داود قمي(م 368 ق) و او از امام صادق ع نقل كرده است كه امام حسين ع نواحي‌اي را كه قبرش اكنون در آن قرار گرفته است، از اهل نينوا و غاضريّه به شصت هزار درهم خريد و آن را به ساكنان آنجا صدقه داد و با آنان شرط كرد كه زائران قبرش را به آنجا راهنمايي كرده و سه روز از آنان پذيرايي كنند.( مستدرك الوسائل، ج10، ص 321 و ج14، ص 60 به نقل از كشكول شيخ بهايي؛ مستدرك سفينة البحار، ج 8، ص 387. )
پس از شيخ بهايي، سيد نعمه الله جزائري ( در زهر الربيع، ص 344.) اين روايت را آورده‌ است. چنان كه يوسف بن‌احمد بحراني (م 1186 ق) نيز به نقل از سيد ابن طاووس، اين روايت را نقل كرده‌ است.( يوسف بن احمد بحراني، الكشكول، ج3، ص 389.)

آقاي نظري منفرد در كتاب « واقعه كربلا » ص 206 به نقل از مجمع البحرين در ماده كربل, داستان خريدن زمين كربلا را آورده است .

http://up.20script.ir/file/1431038247951.gif

:: موضوعات مرتبط: امام حسین ع، ،
نویسنده : یارگمنام مهدی
تاریخ : شنبه 13 / 3 / 1393
زمان :
قیمت بهشت چیست؟


مقدمه:

در روايات مي خوانيم كه مؤمن داراي دو نور است: نور «خوف» و نور «رجا» كه هر يك وزن شوند از ديگري افزون تر نيست; بنابراين اگر اميد كسي بيشتر از ترسش باشد، داراي ايمان ضعيف خواهد بود. بايد كوشش كرد تا بيم و اميد به موازات هم رشد كنند تا مبتلا به گناه نشويم و چنين است كه انسان هيچ گاه براي انجام گناه گستاخ نمي شود.پس نباید با اميد به رحمت خداوند گناه کرد. خداوند همان گونه كه داراي رحمت است، كيفر وي نيز براي گناهكاران آماده است; بنابراين، اشتباه است كه تنها به رحمت خدا توجّه كنيم و خويشتن را از خشم او درامان بدانيم.
همه كسانى كه وارد جهنم مى‏ شوند، براى هميشه در جهنم نخواهند بود و تنها عده خاصى (مانند كافران) براى هميشه در جهنم خواهند بود.
براساس آيات و روايات، حقيقت آن است كه اگر آدمى، در مجموع رو به خدا داشته و خداخواه، مؤمن، و دوستدار حضرت رسول اكرم و اهل بيت باشد؛ ولى در اينجا خود را از آلودگى ‏ها و تعلّقات پاك نسازد، در قيامت با عذاب‏ ها و فشارها رو به رو بوده و به طبقه اعلاى جهنم خواهد رفت كه اگر به باطنش بنگرى، بهشت خواهد بود. مؤمن گناهكار، در اين جهنم موقت ، مدتى قرار خواهد گرفت تا بدين عذاب‏ ها تطهير شود و به بهشت قدم بگذارد.

*دانلود سخنرانی قیمت بهشت*

http://up.20script.ir/file/1431038247951.gif

:: موضوعات مرتبط: معصومین، ،
نویسنده : یارگمنام مهدی
تاریخ : دو شنبه 8 / 3 / 1393
زمان :


.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.